شکست، کلمهای که برای اکثر ما بار معنایی منفی دارد و از آن گریزانیم. حالتی که بعد از تجربهٔ آن ناامیدی، ترس، افکار منفی، بدبینی و … دست در دست هم به سراغمان میآیند و امید و انگیزه برای ادامهٔ راه را از ما میگیرند و میبرند. بازگردانی امید و انگیزهٔ از دست رفته دشوار میشود و شروع دوباره ارادهٔ زیادی میطلبد.
اکثر ما همهٔ تلاشمان را به کار میگیریم تا تمام آن چیزی که در کارنامههایمان به چشم میخورد موفقیت باشد و بس. ترس از شکست داریم، غافل از اینکه شکست مثل دمنوش آویشن است؛ تلخ اما بسیار مفید! توانمندی در کنار یادگیری چگونه شکست خوردن ما را در مسیر موفقیت جلو میبرد. توانمندی بدون تاب آوری باعث میشود بعد از یک بار زمین خوردن متوقف شویم.
راه غلبه بر ترس آگاهی است، پس در ادامه میخواهیم راجع به فواید این دمنوش صحبت کنیم و یاد بگیریم که چگونه درمواقع لازم دماغهایمان را گرفته و آن را یک نفس سر بکشیم!
علائم ترس از شکست:
- هیچوقت کاری را شروع نمیکنی چون میِترسی شکست بخوری.
- از ابتدای مسیر مدام فکر میکنی که اگر شکست بخورم چطور؟
- به خاطر ترس از شکست فرصتهای مناسب در زندگی را نادیده میگیری.
- کمالگرا هستی.
- اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی داری.
- به نظرات دیگران بیش از حد بها میدهی و مدام نگران هستی که دیگران راجع به تو چه فکری میکنند.
چرا ترس از شکست به وجود میآید؟
وقتی کودک هستیم تمام کارها را با شکستهای بسیار یاد میگیریم. هنگامی که تازه شروع به راه رفتن میکنیم بارها و بارها زمین میخوریم تا موفق شویم. اما در بزرگسالی این مسیر پر پیچ و تاب دستیابی به موفقیت را فراموش میکنیم و با شکست بیگانه میشویم. پس بیایید در ابتدا دلایل ایجاد ترس از شکست را بررسی کنیم.
۱. دوران کودکی، پایه گذار ترس از شکست:
کودکانی که توسط والدین محتاط تربیت میشوند به احتمال بیشتری در دوران بزرگسالی، حد ناسالمی از ترس از شکست را تجربه خواهند کرد. وقتی پدر یا مادر اجازهٔ خطر کردن را به کودک خود نمیدهند یا بعد از هر خطا او را شدیداً سرزنش میکنند در حقیقت به او یاد میدهند که نباید از منطقه امن خود خارج شود یا اگر خارج شد اجازهٔ اشتباه کردن ندارد زیرا اشتباهات و شکستها غیرقابل بخشش و جبران هستند. ایجاد این طرز تفکر مخرب در فرزند بسیار آسیب زا است. پس به عنوان پدر یا مادر باید به فرزند خود به جای اجتناب از اشتباه، نحوهٔ برخورد با شکست و درس گرفتن از آن را آموزش دهیم.
۲. اعتماد به نفس پایین:
افرادی که اعتماد به نفس کافی دارند میدانند که همیشه موفق نمیشوند و در صورت هرگونه شکست یا اشتباه کمتر خود را سرزنش میکنند. اما کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند وقتی شکست میخورند به جای بررسی علل آن، با سرزنش کردن و زدن برچسبهای منفی به خود آن را به یک تجربهٔ دردناک و اذیت کننده تبدیل میکنند. اگر بعد ازهر خطا و شکست به خودت میگویی: “نباید این کار را شروع میکردی، هیچوقت نمیتوانی درست عمل کنی، همیشه همه چیز را خراب میکنی و … ” به جای زندانی کردن خودت در محدودهٔ امن، روی افزایش اعتماد به نفست تمرکز کن.
در رابطه با منطقهٔ امن شما را به خواندن مقاله «نقشهٔ راه خروج از منطقه ذهنی» دعوت میٰکنم.
۳. کمالگرایی، تشدید کننده ترس از شکست:
ردپای کمالگرایی، این ویژگی بینهایت منفی و خانه خراب کن، همه جا دیده میشود! افراد کمالگرا شکست را نه جزئی از فرآیند موفقیت، بلکه یک گناه کبیره و غیرقابل بخشش میدانند. داشتن این دید نسبت به خطا و اشتباه موجب ایجاد ترس زیاد میشود. حتی در بسیاری از موارد افراد کمالگرا ترجیح میدهند کاری را شروع نکنند تا شروع کنند و شکست بخورند. دیدم که میگم! پس شناخت کمالگرایی و کنترل آن موجب کاهش ترس از شکست میشود.
اگر از کمالگرایی رنج میبری در مقالهٔ «کمالگرایی، ترمزی برای حرکت و پیشرفت!» راههای رهایی از آن را بیان کرده ایم.
۴. حمایت نامناسب:
ما انسانها موجوداتی ذاتاً اجتماعی هستیم(موی انسان ذاتاً سفیده آقای ضیا!) و روابط انسانی بر ابعاد مختلف زندگی ما تاثیر زیادی میگذارد. گرفتن حمایت و پشتیبانی از دیگران یکی از نیازهایی است که از طریق روابط انسانی تامین میشود. افرادی که این حمایت و پشتیبانی را از اطرافیان خود میگیرند معمولا از شکستها ترس کمتری دارند.
۵. داشتن توقعات غیرواقعی:
وقتی قبل از شروع مسیر توقع داشته باشیم با اولین تلاشها به موفقیت برسیم، هنگام رویارویی با اولین شکست ناامید میشویم و احساس ترس و نگرانی میکنیم. بررسی زندگینامهٔ آدمهای موفق و دیدن شکستهای آنها در طول رسیدن به موفقیت توقعات ما را اصلاح میکند.
۶. تجربه تروما:
انسانهایی که با شکستهای بزرگ و دردناک رو به رو شدهاند؛ معمولا برای شروع دوباره دچار مشکل میشوند و با یادآوری درد و رنج گذشته ترس زیادی را تحمل میکنند. در اینگونه موارد مراجعه به روانکاو و روانشناس میتواند مفید باشد.
۷. اهمیت ندادن زیاد به نظرات دیگران راجع به ما:
افرادی که بیش از حد برای نظرات دیگران اهمیت قائل اند تمایل زیادی دارند که اطرافیان آنها را به عنوان یک فرد کاملا موفق بشناسند در نتیجه ازشکست خوردن واهمه دارند و از قدم گذاشتن در مسیرهای اجتناب میکنند که مبادا شکست بخورند و تصور ذهنی دیگران نسبت به خود را خراب کنند.
۸. گسترش فضای مجازی:
در عصری زندگی میکنیم که ارتباطات ما محدود به دایرهٔ کوچک خانواده و خویشاوندان و دوستان نمیشود، بلکه به واسطهٔ دنیای مجازی با تعداد خیلی بیشتری از انسانها ارتباط داریم. همین در معرض دید انسانهای زیادی بودن باعث میشود از شکست واهمه داشته باشیم. همچنین این مسئله که اکثر افراد تمایل دارند صرفا موفقیتها و دستاوردهای خود را در فضای مجازی به نمایش بگذارند، این طرز تفکر را رواج میدهد که شکست یک امر غیرطبیعی است و فقط برای ما اتفاق میافتد.
۱۰ راه غلبه بر ترس از شکست:
در این قسمت میخواهیم شکست را از یک غول بی شاخ و دم به یک موجود بی خطر و دوست داشتنی تبدیل کنیم! یاد بگیریم که چگونه از شکست نترسیم وآن را به حداقل برسانیم، اقدامات مناسب را در هنگام رویارویی با شکست انجام دهیم و با دست پر از آن عبور کنیم.
۱. آموزش دیدن، قاتل ترس از شکست:
خیلی از اوقات دلیل شکست میتواند نداشتن توانایی و مهارتهای لازم باشد؛ درنتیجه باید سعی کنیم قبل از شروع مسیر و حتی حین آن مهارتهای لازم را کسب کنیم. البته توجه داشته باشید که در دام کمالگرایی گرفتار نشوید. افراد کمالگرا در اینجا دچار مشکل میشوند چون میخواهند از هر لحاظ کاملا آماده باشند سپس شروع کنند و همین موجب شروع نکردن کار میشود. در نتیجه ارتقای مهارتها و فراگیری علوم مرتبط با هدف میتواند مفید باشد.
۲. اندیشیدن به بدترین سناریو:
این راهکار ممکن است در دید اول بدبینانه به نظر برسد اما دو اثر مثبت دارد. اول اینکه وقتی به بدترین حالتی که ممکن است پیش بیاید فکر میکنیم در خیلی از اوقات متوجه میشویم که آنقدرها هم بد نیست و این ترس را کاهش میدهد. همچنین با فکر کردن به آن میتوان راههای پیشگیری را هم پیدا کرد.
۳. انتظار شکست خوردن را داشته باشیم:
وقتی خودمان را مبرا از هرگونه اشتباه بدانیم و فکر کنیم شکست فقط مال دیگران است و برای ما اتفاق نمیافتد در صورت رویارویی با آن غافلگیر میشویم و نمیتوانیم راهکارهای مناسب را اعمال کنیم. اما اگر این طرز تفکر را داشته باشیم که شکست جزئی از مسیر است و برای همه اتفاق میافتد بهتر با آن روبه رو میشویم.
۴. بررسی نتایج احتمالی، کاهش دهنده ترس از شکست:
در طول مسیر هرگاه تصمیمی میگیریم، اندیشیدن به نتایج احتمالی میتواند آمادگی لازم را در ما ایجاد کند. این کار باعث میشود با شرایط ناشناخته به خوبی مواجه شویم. حتی میتوانیم برای این کار یک نمودار شاخهای رسم کنیم. به عنوان مثال بگوییم اگر تصمیم A را بگیرم به نتایج A۱ ، A۲ و A۳ منجر میشود و اگر تصمیم B را بگیرم به نتایج B۱ و B۲ میرسم. سپس تمام نتایج را بررسی کنیم و رو به روی هر نتیجه راه حل احتمالی را بنویسیم. این کار علاوه بر اینکه باعث میشود با آگاهی تصمیم گیری کنیم بلکه ما را از سورپرایز شدن(!) نجات میدهد.
۵. بزرگنمایی نکردن شکست:
گاهی افراد از شکستها درذهن خود یک غول بی شاخ و دم میسازند و با بزرگنمایی کردن آن نه تنها ترس خود را افزایش میدهند بلکه انگیزه و امید برای ادامهٔ راه را هم از بین میبرند. در نتیجه بررسی واقع بینانه شکست بسیار حائز اهمیت است.
۶. فکرکردن به چیزهای قابل کنترل:
در مواجهه با شکست، فرار بدترین راهکار است و فرار از آن نه تنها شکست و ترس ناشی از آن را برطرف نمیکند بلکه موجب تکرار دوبارهٔ شکست و ترس بیشتر میشود. هنگامی که با شکست مواجه میشویم حس میکنیم تمام امور ازکنترل ما خارج است و نگرانی تمام وجودمان را فرا میگیرد، در این موقعیت دسته بندی امور به موارد قابل کنترل و غیر قابل کنترل، ما را از سردرگمی نجات میدهد و با اولویت بندی موارد قابل کنترل میتوانیم مدیریت شرایط را در دست بگیزیم. فکر کردن به چیزهایی که میتوانیم کنترل کنیم همچنین اعتماد به نفس ما را افزایش میدهد و این حس که دیگر کاری از ما ساخته نیست را از بین میبرد.
۷. درس گرفتن از شکست:
گاهی افراد شکستهای متعدد با دلایل مشابه را تجربه میکنند. علت این موضوع گذشتن از شکستها و بررسی نکردن آنها است. شناخت اشتباهات و یادداشت کردن آنها باعث میشود دست خالی رد نشویم و ارتقا پیدا کنیم. در حقیقت درس نگرفتن از شکستها، شکست واقعی است.
۸. سانسور کردن ممنوع!
همهٔ ما فکر میکنیم که بیان شکست به معنای اعتراف به ضعیف بودن است، در صورتی که با در میان گذاشتن شکست با دیگران میتوان از تجربیات آنها استفاده کرد و شکست را به خوبی پشت سر گذاشت.
۹. بررسی صحیح علل شکست:
این نکته را باید در نظر داشته باشیم که گاهی عوامل بیرونی که تحت کنترل ما نیستند در شکست اثر دارند. اگر همیشه تنها خود را مقصر شکست بدانیم و از عوامل بیرونی غافل شویم اعتماد به نفس شروع دوباره را از دست میدهیم. پس در مواجهه با شکست باید علاوه بر بررسی اشتباهات خود به شرایط خارجی مسبب آن هم توجه کنیم.
۱۰. دقت کردن به الگوهای گذشته:
یک راهکار مناسب در مواجهه با شکست این است که از روی دست خودمان تقلب کنیم! یعنی به گذشتهٔ خود نگاه کنیم و ببینیم در شکستهای قبلی کدام راهکارها جواب داده اند، کدام روشها مناسب نبوده اند و با رعایت چه مراحلی از آن گذر کرده ایم. همین آزمون و خطاها و بررسی الگوها به ما روش صحیح گذر از شکستها را میآموزند. روشی که برای هر شخص، منحصر به فرد است.
فواید دمنوش شکست:
وقتی بیمار میشویم و دکتر برای ما آمپول تجویز میکند با این که از آن میترسیم (نگو نمیترسی که باور نمیکنم!) ولی تزریق میکنیم. چرا؟ چون میدانیم برای تسریع بهبودی مفید است. پس یکی از راههای کاهش ترس نسبت به چیزهای ترسناک دانستن فواید آن است. در این بخش به بیان فواید شکست میپردازیم که به موازات آن ترس از شکست هم کاهش مییابد.
۱. بیشتر یاد میگیری:
تصور کن یک دانش آموز مقطع دبیرستان مدام در امتحانات پایهٔ دوم دبستان شرکت میکند و آزمونها را با موفقیت پشت سر میگذارد. وقتی از او میپرسی که چرا این کار را میکنی بگوید «در آنها موفق میشوم و حس خوبی میگیرم!» به او چه خواهی گفت؟ احتمالا میگویی «اما این موفقیتها چیزی به تو اضافه نمیکنند. تو باید دروس سخت مقطع دبیرستان را بگذرانی تا ارتقا پیدا کنی؛ حتی اگر در امتحانات شکست بخوری و حس بدی بگیری»
این مثال گویای این است که همیشه موفق شدن لزوما نشانهٔ خوبی نیست. گاهی میتواند به این معنا باشد که با مسائل پایین تر از سطح خودت سر و کله میزنی و ارتقا پیدا نمیکنی. پس بعد از هر شکست خوشحال باش و به خودت بگو این مسئله مرا ارتقا خواهد داد و به یادگیری من کمک خواهد کرد.
۲. تاب آوری بالایی پیدا میکنی:
سختیها، مشکلات و شکستها ما را به ورژن مقاوم تری از خود تبدیل میکنند. مقاوم شدن، در مسیر موفقیت به ما کمک میکند که با اندک مشکلات و چالشها در هم نشکنیم و تاب آوری بالایی داشته باشیم. البته شکست خوردن یکی از راههای افزایش تابآوری است. در مقاله «بحرانها را تاب بیاور» درباره موارد دیگر آن توضیح دادهایم.
۳. صبور میشوی:
در عصر حاضر که همهچیز فست فودی شده است و در کمترین زمان ممکن میتوانیم به هرچه میخواهیم دسترسی پیدا کنیم، صبر را از یاد بردهایم. استوریهای طولانی اینستاگرام را نمیبینیم، متنهای طولانی را نمیخوانیم، ویس ها را روی دور تند میگذاریم و …
همچنین وقتی مسیری را شروع میکنیم میخواهیم هرچه سریع تر به موفقیت برسیم. شکستها ترمز این عجله را میکشند و ما را در راه دستیابی به خواستهها صبور میکنند. به ما یادآوری میکنند که برای بعضی از لذتها از جمله لذت کسب موفقیت باید صبر داشت.
۴. به تجربیات خود میافزایی:
با توجه به مطالبی که در بالا گفته شد، دیدیم که اگر زرنگ باشیم میتوانیم پس از هر شکست کوله بار خود را از درسهای فراوان و نکات آموزنده پر کنیم، اشتباهات خود را تکرار نکنیم و به یک سطح بالاتر ارتقا پیدا کنیم. این به معنای افزایش تجربیات است.
۵. فرصتهای بهتر را شناسایی میکنی:
در دوران همه گیری کرونا چه بسیار کسب و کارهای حضوریای را دیدیم که شکست خوردند اما با راه اندازی فروش اینترنتی سود خود را چندین برابر کردند. بسیاری از فرصتها از دل شکستها ایجاد میشوند. پس هنگام روبه رو شدن با شکست میتوان فرصتهای مناسب را شکار کرد، فرصتهایی که اگر همه چیزخوب پیش میرفت به وجود نمیآمدند.
۶. ریسک پذیرتر میشوی:
وقتی شکست را تجربه میکنی و به خودت میگویی “نه آنقدرها هم ترس نداشت” شجاع تر و ریسک پذیر تر میشوی. اگر مجدد در شرایطی بگیری که احتمال شکست وجود دارد نمیترسی و پا پس نمیکشی. گاهی همین ریسک پذیری است که ما را در موقعیتهای خوب قرار میدهد.
۷. از موفقیت لذت بیشتری میبری:
موفقیت بعد از شکست مثل خوردن شکلات پس از خوردن قهوهٔ تلخ است. اگر شکلات را به تنهایی بخوری تا یک حدی از آن لذت میبری؛ اما خوردن شیرینی بعد از احساس تلخی لذت آن را دوبرابر میکند. پس باید تلخی شکست را تحمل کنیم تا با تمام وجود از شیرینی موفقیت لذت ببریم.
نکتهٔ کنکوری:
مراقب چرخهٔ ترس از شکست باش. اگر در دام این چرخه گرفتار شوی رهایی از آن کار حضرت فیل است! اما چرخهٔ ترس از شکست چیست؟ بیایید مراحل آن را با هم بررسی کنیم. وقتی از شکست میترسی یعنی شجاعت قدم گذاشتن در مسیرهایی که احتمال شکست خوردن وجود دارد را نداری. در نتیجه برای انجام هیچ کاری اقدام نمیکنی و به یک فرد منفعل تبدیل میشوی. سپس این تصور ذهنی را در خودت و دیگران ایجاد میکنی که “توانایی انجام هیچ کاری را نداری.” در مرحلهٔ بعدی دچار فروریزی میشوی. یعنی این تصور ذهنی که قابلیت انجام کاری را نداری، برای تو به یک باور تبدیل میشود و مدام به خود برچسبهای منفی میزنی.
در نهایت این باور مخرب منجر به ایجاد ترس شدید تر میشود و این چرخه تا ابد ادامه پیدا میکند. راه رهایی از چرخه اقدام کردن است. وقتی اقدام به شروع کاری میکنی با دو نتیجه رو به رو خواهی بود. اگر موفق شوی با از بین بردن تصور ذهنی مخرب، اعتماد به نفس خود را بازیابی میکنی و با برداشتن قدمهای بعدی از حالت انفعال خارج میشوی؛ اگر هم شکست بخوری متوجه میشوی که آنقدرها هم ترسناک نیست و برای شروع مجدد شجاعت بیشتری داری.
منابع مناسب برای درک صحیح شکست:
- کتاب خرد شکست نوشتهٔ الیزابت دِی و ترجمهٔ هاجر علی پور
- کتاب مزیت شکست خوردن نوشتهٔ مگان مک آردل و ترجمهٔ اکبر عباسی
- پادکست جافکری اپیزودهای “چطور شکست بخوریم؟” و “واکسن شکست”
- پادکست بی پلاس اپیزود “پادشکننده”
- کلیهٔ اپیزودهای پادکست رخ برای بررسی مسیر موفقیت انسانهای موفق
جملات تأمل برانگیز درباره شکست:
- موفقیت یعنی حرکت از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق.
- شکستها معمولا برای کسانی اتفاق میافتد که جرأت ریسک دارند؛ اگر کاری نمیکنی، شکست نمیخوری و البته موفقیتی هم در انتظارت نیست.
- من شکست نخورده ام؛ بلکه ده هزار راه یافته ام که مرا به نتیجه نمیرساند.
- شکست همیشه یک اشتباه نیست. ممکن است بهترین عملکرد یک فرد تحت شرایطی خاص باشد. اشتباه واقعی دست کشیدن از تلاش است.
جمع بندی
به عنوان جمع بندی میخواهم چند نکته را یادآور شوم.
نکتهٔ اول
گاهی بعضی از تغییر مسیرها و تغییر اهداف را شکست نامگذاری میکنیم به عنوان مثال میگوییم “تا به حال دو بار شغل خود را تغییر داده ام و حس میکنم یک آدم شکست خورده هستم” اما شاید این واقعا شکست نباشد و تنها تجربههایی باشند که ما آنها را شکست مینامیم. پیدا کردن علائق و اهداف نیازمند آزمون و خطا است و ممکن است بعد از دنبال کردن یک مسیر متوجه بشویم مناسب ما نیست و آن را تغییر دهیم. این یک فرآیند طبیعی است و نباید به اشتباه نام شکست را روی آن گذاشت. همچنین باید بدانیم که درست بودن مسیر و تصمیم گیریها از نتیجهٔ آن جداست. چه بسا بعضی از مسیرها نتیجهٔ بدی داشته باشند اما انتخاب درستی بوده اند.
نکته دوم
نکتهٔ بعدی اینکه ترس از شکست ریشهٔ تکاملی دارد؛ زیرا مغز انسان برای رشد و تولید مثل و بقا ساخته شده است و طبیعی است که نسبت به امور منفی حساسیت بیشتری دارد. شکست هم یکی از این امور منفی است که مغز با دیدن آن آژیر خطر را فعال میکند و نسبت به آن جبهه میگیرد. راه رهایی از جبهه گیری مغز این است که به او آموزش دهیم شکست دشمن نیست، بلکه لازمهٔ رسیدن به موفقیت است. موفقیت در کنار شکست معنا پیدا میکند همانطور که غم و شادی در کنار هم معنا مییابند و هر دو ضروری هستند.
نکته سوم
به عنوان نکتهٔ آخر میخواهم بگویم گاهی روانشناسیهای زرد که خوشبینی افراطی و غیر واقعی دارند میگویند “به شکست فکر نکن و فقط روی موفقیت تمرکز کن”، “اگر به شکست فکر کنی اون رو جذب میکنی” ، “تو همه ی تلاشت رو کردی پس بی برو برگرد موفق خواهی شد” و … اما من بهت میگم در کنار امیدواری به موفقیت و برنامه ریزی برای آن به شکست هم فکر کن و از آن درک صحیحی داشته باش، برای شکستهای احتمالی برنامه ریزی کن و به طور کلی شکست را در آغوش بگیر. چون در مسیرهای هموار و پر از موفقیت رشد نخواهی کرد و این سختیها و شکستها هستند که تو را ارتقا خواهند داد.
متن را با این توصیه به پایان میرسانم که تاب آوری انسانها در مواجهه باشکست متفاوت است و گاهی ما برای افزایش تاب آوری به کمک روانشناس نیاز پیدا میکنیم. به هیچ عنوان نباید این مسئلهٔ مهم را نادیده بگیریم و اگر در حال گذران شرایط سختی هستیم سعی نکنیم به تنهایی آن را تحمل کنیم. سلامت روان و تلاش برای حفظ آن اولین گام در مواجهه با سختی هاست. پس از آن غافل نشو!
بدون دیدگاه