زندگی در حقیقت بحرانی است که دست و پا درآورده است! از زمانی که چشم به این جهان میگشاییم، بحرانها به سراغمان میآیند و شانه به شانه ما حرکت میکنند تا زمانی که از دنیا برویم. نارس بودن کبد در بدو تولد و زردی پوست بدن، گرفته شدن از شیر مادر، تحمل درد رویش دندانها و … اولین بحرانهایی هستند که با آنها رو به رو میشویم. راهکار ابتدایی ما در مواجهه با این نا ملایمات گریه و بیقراری است.
اما هرچه زمان میگذرد متوجه میشویم که نخیر! این بحرانها تمام شدنی نیستند و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشوند. (قانون پایستگی بحران!) پس سعی میکنیم چارهای بیندیشیم و با آزمودن راههای مختلف به دنبال فرمولی برای تابآوری در زمان بحران بگردیم.
اکنون که در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالا بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشتهاید و به فرمول مخصوصی برای تابآوری رسیدهاید. تاب آوری یک مهارت است و بدون داشتن آن نمیتوان از پیچ و خمهای زندگی گذر کرد. با نوشتن این مقاله سعی داریم با تعریف بحران آشنا شویم، مفهوم تابآوری را بررسی کنیم و در نهایت با بیان راههای افزایش تابآوری، فرمولهای خود را بازنگری و اصلاح کنیم.
مفهوم بحران
کلمه بحران یعنی crisis از کلمه یونانی krisis به معنی انتخاب کردن و تصمیم گیری گرفته شده است. بحران در حقیقت با تغییرات منفی و ناگهانی در وضع کنونی ایجاد میشود و ما را با تصمیم گیریهای سخت و پر استرس روبه رو میکند. این تغییرات منفی گاهی کاملا غیر منتظره هستند و گاهی به خاطر بیتوجهی ما به نشانههای اولیه به اتفاقات غیرمنتظره تبدیل میشوند. در هرصورت ناگهانیبودن بحرانها شرایط پر اضطرابی را ایجاد میکند و ما را برای انتخاب هرچه سریعتر از بین گزینههای موجود تحت فشار میگذارد.
مثال:
به عنوان مثال از ویروس کرونا میتوان به عنوان یک بحران یاد کرد. بحرانی جهانی که هرتصمیم کوچک راجع به آن، با جان تعداد زیادی از انسانها گره خورده بود.انگار همه ما انسانهای سرتاسر جهان در یک طوفان گیر افتاده بودیم و هرکدام چیزی را چسبیدیم تا جریان شدید باد ما را به کام مرگ نکشاند. در این بین تعداد خیلی زیادی برای لحظهای توان ایستادگی را از دست دادند و با ابتلا به ویروس با جریان طوفان همراه شدند. عدهای، کمی در مسیر کشیده شدند و با چسبیدن به نقطه اتصال دیگری، نجات پیدا کردند اما متأسفانه تعداد زیادی هم پس از تقلاهای بسیار در نهایت مقابل قدرت طوفان تسیلم و به سمت دره مرگ کشیده شدند.
بحران ویروس کرونا همانطور که اولین بحران نبود، آخرین هم نخواهد بود. همچنین شرایط سخت و پر استرس حتما نباید به اندازه کرونا وسیع باشد تا بحران نامیده شود. بحرانها اندازهها و انواع گوناگون دارند و ویژگی مشترک تمامشان این است که شرایط از کنترل خارج میشود. گاهی به اندازه یک دست انداز کوچک است و میتوانیم به راحتی کنترل شرایط را مجدد در دست بگیریم اما گاهی هم دشوارتر میشود و مهارت بیشتری را برای مدیریت شرایط میطلبد.
یکی از اولین قدمها در مواجهه با بحران این است که شرایط را تاب بیاوریم. همانطور که هنگام وقوع طوفان هم اول باید بتوانیم در مقابل جریان باد ایستادگی کنیم و سپس به دنبال راه چاره بگردیم. در این مقاله هدف اصلی بیان اصول ایستادگی در مقابل طوفان یا همان یادگیری مهارت تابآوری است. با یادگیری این مهارت میتوانید اولین گام را در رویارویی با بحران بردارید و این لازمه برداشتن گامهای بعدی است.
تاب آوری چیست؟
تابآوری به معنای توانایی ایستادگی در شرایط دشوار و حفظ سلامت جسمی و روانی در مقابل سختیها است. یعنی بتوانیم زخمهای ناشی از شرایط فرساینده را ترمیم کنیم و دوباره دستمان را روی زانوهایمان گذاشته و بلند شویم. تابآوری، مهارت انعطاف پذیری در برابر ناملایمات زندگی است و به ما توانایی مواجهه سالم با مشکلات پیش رو را میدهد. پس همانطور که از مشکلات زندگی گریزی نیست، نباید از یادگیری این مهارت هم غافل شد.
علاوه بر این وقتی از دوران کودکی و نوجوانی خارج میشویم و به دوران جوانی پا میگذاریم، در ابتدا تصورات خام و نپختهای از زندگی داریم. فکر میکنیم زندگی مطابق میل و خواستههای ما پیش میرود و به هرچیزی که اراده کنیم، میتوانیم برسیم. اما همین که با اولین ناملایمات و دشواریها روبه رو میشویم، تصوراتمان فرو میریزد. با خود میگوییم «نه! اونقدرها هم که فکر میکردم همه چی تحت کنترلم نیست!» ممکن است به هم بریزیم و احساس ناامیدی و کوچکی بکنیم. اینجاست که اهمیت یادگیری مهارت تاب آوری مشخص میشود.
هرکدام از ما ناخدای کشتی زندگی خود هستیم و تاب آوری یعنی یاد بگیریم که چگونه در مقابل امواج بزرگ و کوچک زندگی، کنترل کشتی را از دست ندهیم؛ به جای فرو رفتن در امواج و متلاشی شدن زندگی، روی آنها سوار شویم و با حرکت روی امواج در مسیر زندگی پیش برویم. ناخدای موفق از امواج فرار نمیکند؛ بلکه شرایط را کنترل می کند. مثلا زمانی که دریا با طوفان مواجه شود، زاویه بادبان ها و جهت حرکت کشتی را تغییر می دهد تا منحرف یا غرق نشود. پس گام اول در مواجهه با امواج، همان تاب آوری یا شناور ماندن روی دریای زندگی است.
نکات مهم درباره تاب آوری
۱. تاب آوری یک ویژگی ذاتی نیست.
نکته مهم این است که تاب آوری از ابتدا در ما وجود ندارد و به مرور زمان میتواند رشد کند یا کاهش یابد. ما این مهارت را به صورت تجربی، در برخورد با بحرانهای مختلف و آزمون و خطاهای بسیار یاد میگیریم. هربار که با مشکلی روبه رو میشویم، اقدامات کمک کننده را به ذهن میسپاریم تا در شرایط مشابه بعدی از آن استفاده کنیم. پس نکاتی که در رابطه با سایر مهارتهای تجربی وجود دارد درباره تاب آوری هم صادق است.
۲. تاب آوری با صبر و تحمل متفاوت است.
اگر تاب آوری همان تحمل کردن سختیها بود، پس چه نیازی به ایجاد واژه وجود داشت؟ مهارت تاب آوری گسترده تر از این حرفهاست؛ علاوه بر این که تحمل کردن را در دل خود دارد، مهارت حفظ سلامت روانی در مقابل دشواریها، رشد و شکوفایی شخصیت، توانایی کاهش آسیبها و انعطاف پذیری را هم شامل میشود.
۳. تاب آوری به معنای اشتباه نکردن نیست.
ممکن است در عین حال که در مقابل بحرانها تاب میآوریم، دچار خطا و اشتباه هم بشویم. این دو با هم تناقض ندارند. چون هدف اصلی در این مسیر تعهد داشتن به خود، افزایش ظرفیت تابآوری و مداومت در بهبود شخصیت است.
تاب آوری چه فایدهای دارد؟
اکنون که با مفهوم تاب آوری آشنا شدیم، میخواهیم ببینیم یادگیری این مهارت به چه دردی میخورد و چگونه میتواند به ما کمک کند.
۱. تاب آوری به ما میآموزد که تغییرات قابل مدیریت هستند.
همه ما انسانها در مقابل تغییرات مقاومت داریم و پذیرش شرایط جدید برایمان دشوار است. اما روبه رو شدن با بحرانهای گوناگون و یادگیری مهارت تاب آوری به ما نشان میدهد که تغییرات هرچقدر هم پیچیده، سخت و غیرقابل هضم باشند باز هم توانایی مدیریت کردنشان در ما وجود دارد. بدن انسان متناسب با این ناپایداریها تکامل یافته است. زمانی متوجه این نکته خواهیم شد که با بحرانها رو به رو شویم و ببینیم که توانایی تاب آوری در مقابلشان را داریم.
۲. تاب آوری به ما این فرصت را میدهد که از بحرانها برای پرورش خود استفاده کنیم.
وقتی به مهارت تاب آوری مجهز هستیم میتوانیم در کنار تمام رنج و اضطرابی که بحرانها دارند، دست پر از آنها خارج شویم و در راستای رشد و پرورش خود چیزی بیاموزیم.
میخواهم از تجربه زیسته خودم برایتان بگویم. در زندگیام مدت طولانیای است که با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم میکنم. افسردگی یکی از بزرگترین بحرانهای من در زندگی بوده است و در مواقع تشدید آن، حس میکنم در باتلاقی گیر افتادهام که هرچه دست و پا میزنم خلاصیای از آن نیست. بر خلاف تصور عموم افسردگی ظاهر ندارد و لزوما گریه و ناراحتی همیشگی، نشانه افسرده بودن نمیباشد. افسردگی مثل سرماخوردگی نیست که تب کنی، سرفه کنی و بقیه باور کنند که سرماخوردهای؛ از درون در جریان یک جنگ تن به تن با این بیماری فرساینده هستی و شاید کسی متوجه درد درونی تو نباشد.
نتیجهگیری
این بحران در کنار تمام درد، ناراحتی و رنجی که برای من به وجود میآورد؛ همزمان یکی از آموزندهترین اتفاقات زندگیام بوده است. در جریان این بحران و تقلا برای خلاصی از افکار ناراحتکننده بود که با پادکست آشنا شدم و به دوست خوب من تبدیل شد. در همین دوران بود که برای التیام دردهای درونی به خواندن کتاب رو آوردم و جهانم شروع به بزرگتر شدن کرد. هنگام تحمل این رنج متوجه شدم باید یاد بگیرم چگونه خودم را دوست داشته باشم و اعتماد به نفسم را افزایش دهم، متوجه شدم شدیدا کمالگرا هستم و باید در جهت کاهش آن قدمی بردارم، برای فرار از افکار اذیت کننده به یادگیری مهارتهای جدید مشغول شدم و …
افسردگی برای من مثل طوفانی است که با یک قایق چوبی واردش شدم و در ابتدا فروپاشیدم؛ اما کم کم خودم را از اعماق دریا بیرون کشیدم و فهمیدم وجود چه حفرههایی در قایق قبلیام سبب ورود آب و سرنگونی ام شد. متوجه شدم که برای گذر از این طوفان باید قایقم را به چه چیزهایی مجهز کنم و شروع به ساختن کشتی جدیدی کردم. اکنون که در حال نوشتن این مقاله هستم فکر میکنم کشتیام خیلی مجهز تر شده است (!) اما هنوز هم طوفانهای پر قدرتی به سراغم میآیند و تا چندین روز کنترل کشتی از دستم خارج میشود و باید تمام توانم را برای دوباره شناور ماندن به کار بگیرم.
اتفاقات ناگوار زیادی در این زندگی رخ میدهد که افسردگی فقط یکی از آنهاست. بیماری، غم از دست دادن عزیزان، مشکلات غیرمنتظره مالی و … اما مطمئن باشید از تمامشان، هرچقدر که سخت، عبور خواهید کرد و الماس وجودتان تراشیده خواهد شد؛ فقط کافی است در ابتدا تاب بیاورید.
۳. یادگیری تاب آوری برای مقابله با چالشهای روزانه به ما کمک میکند.
اصلی ترین دلایلی که در شما استرس ایجاد میکنند، چه دلایلی هستند؟ احتمالا خیلی از آنها ناشی از کارهای روزمره است. پروژهای که باید تا آخر هفته تحویل بدهیم، وظایفی که باید انجام دهیم، تایمی که برای رسیدن به تمام کارهایمان باید مدیریت کنیم و … یادگیری مهارت تاب آوری، توانایی مقابله با این استرسهای گاها کوچک روزمره را به ما میدهد. به ما در جهت حفظ آرامشمان کمک میکند و در نهایت منجر به افزایش بهره وری در انجام کارهای روزانه میشود.
۴. حفظ ثبات عاطفی از فواید تاب آوری است.
وقتی با هر چالش یا استرسی فرو نپاشیم، به ثبات نزدیک شده ایم و این امر نیازمند یادگیری مهارت تاب آوری است. بحرانها، ما و هیجاناتمان را دچار نوسان میکنند. به عنوان مثال ممکن است هیجان اضطراب، خشم، ناامیدی یا اندوه را با فاصله کمی از یکدیگر تجربه کنیم. مهارت تاب آوری باعث می شود که این هیجانات نوسانی را کنترل کنیم و به یک ثبات برسیم.
۵. به ایجاد شبکه کمک میکند.
زمانی که با بحران روبرو می شویم، گاهی افرادی که مثل خودمان هستند را پیدا می کنیم. همین که می بینیم دیگران هم این درد و رنج را کشیده اند یا همین شرایط را دارند، ناخودآگاه آرام می شویم. به علاوه اینکه، برای گذر از بحران، از تجربه های آن ها هم می توانیم استفاده کنیم.
راههای افزایش تاب آوری
در این قسمت میخواهیم راههایی را برای افزایش تابآوری و انعطاف پذیری در برابر ناملایمات بیان کنیم. این روشها به شما کمک می کند که از طوفان ها و بحران های زندگی راحتتر عبور کنید.
۱. افزایش انعطاف پذیری:
نقش یادگیری مهارت انعطاف پذیری برای تابآوری، مثل یادگیری کلاچ در رانندگی است! تا با قلقهای کلاچ آشنا نشویم نمیتوانیم رانندگی کنیم. اگر یاد بگیریم که چگونه انعطاف پذیر باشیم، در برابر بحرانّها دچار شکستگی و فروپاشی نمیشویم. همیشه به ما گفتهاند سرسخت باش تا کامروا باشی! اما در بسیاری از مواقع سختی زیاد به نپذیرفتن واقعیتها و تحمل درد بیشتر منجر میشود. گاهی لازم است نرم و انعطاف پذیر باشیم تا در مقابل ضربات زندگی شکسته نشویم و هرچند که جای ضربه بحرانها روی ما باقی میماند اما توانایی ادامه دادن را از دست ندهیم.
گیاهی را تصور کنید که موقع رشد به یک مانع خارجی برخورد میکند؛ مثلا یک دیوار، اکنون این گیاه دو راه دارد. یا رشد خود را متوقف کند یا با پیچیدن دور آن مانع و هم شکل مسیر شدن، به رشد ادامه دهد. اکثر گیاهان راه دوم را انتخاب میکنند. همه ما درختانی را دیده ایم که کج شدهاند تا به سقف یا دیوار برخورد نکنند و همچنان قد بکشند. پس چه خوب است که گیاه بودن را یاد بگیریم! (البته امیدوارم هیچ مامان یا بابایی این متن رو نخونه! وگرنه بچههای فامیل کم بودن، از فردا میگن از این درخت سیب یاد بگیر. نصف توئه!)
۲. یافتن هدف:
آقای مجتبی شکوری در یکی از برنامههای کتاب باز خاطرهای را تعریف کردند که به خوبی بیانگر این مورد است. میگفتند چندین سال پیش در مقطع دبیرستان دانشآموزی به اسم امیرعلی داشتند. امیرعلی وقتی با خانوادهاش به مسافرت میرود، به علت خواب آلودگی راننده کامیونی که از رو به رو میآمد، دچار سانحه رانندگی میشود و او و دو خواهرش از دنیا میروند. پدر امیرعلی در طوفان یک بحران عظیم و سخت گیر میافتد و دچار فروپاشی میشود. تمام مراحل سوگ را میگذراند؛ انکار، خشم، افسردگی و … اما میدانید در نهایت چه چیزی توانایی مقابله با این بحران طاقت فرسا را به او میدهد؟
ایجاد یک هدف جدید. پس از این واقعه مادر امیرعلی دچار یک بیماری صعب العلاج میشود و پدر امیرعلی میبیند که اگر کاری نکند با داغ دیگری روبه رو خواهد شد. پس تلاش برای درمان بیماری همسرش را به عنوان هدف جدید انتخاب میکند و شهر به شهر و دکتر به دکتر درمانهای مختلف را امتحان میکنند تا در نهایت بهبودی حاصل میشود. این مادر و پدر داغ دیده پس از گذران این اتفاق تلخ، شروع به تولید محصولات فرهنگی در راستای آگاهی دادن به رانندگان و جلوگیری از تصادفات ناشی از خوابآلودگی میکنند تا والدین دیگری این بحران را تجربه نکنند.
ساختن اهداف جدید و رسالتهای معنا دار یکی از راههای تابآوری در مقابل بحران و خروج از آن است. همه ما در زندگی، خواه ناخواه با بحرانهای کوچک و بزرگ روبه رو میشویم، بحرانهایی که میتوانند ما را از پا درآورند؛ اما چارهای جز ادامه دادن نداریم. گاهی انتخاب مسئولیت و اهداف جدید تنها راه نجات ما از منجلاب سختیها هستند. به راستی که چقدر این جمله زیباست «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنید.»
۳. افزایش اعتماد به نفس:
وقتی با یک بحران رو به رو میشویم، احساس ضعیف بودن میکنیم؛ زیرا یکی از ویژگیهای اصلی هر بحرانی غیرمنتظره بودن آن است و حقیقتِ غیرقابل پیشبینی بودن زندگی را مثل پتک به سرمان میکوبد. هنگامی که یک اتفاق ناگوار یا بحران اتفاق میافتد ناگهان به خود میگوییم «پس این زندگی آنقدرها هم که فکر میکردم تحت کنترل من نیست.» این یک حقیقت تلخ اما ترسناک است و باعث میشود حس کنیم در مقابل دنیایی پر از اتفاقات غیر منتظره، چقدر ضعیف هستیم.
چیزی که در این موقعیت به کمکمان میآید، ایمان دوباره به خود و افزایش اعتماد به نفس است. اینکه دوباره به خودمان باور داشته باشیم، دستمان را میگیرد و ما را از بین ترس و ضعف لحظه رویارویی با بحران بیرون میکشد. وقتی شروع به شناسایی مجدد تواناییهای خود کنیم میتوانیم بگوییم «درسته این مشکل خیلی بزرگه ولی منم این مهارتها رو دارم.» آنوقت است که به جعبه ابزار تواناییها نگاه میاندازیم و فکر میکنیم چگونه از این ابزارها برای رویارویی با بحران و رفع آن استفاده کنیم.
نکته کنکوری:
یکی از راههای افزایش اعتماد به نفس، نگاه کردن به گذشته خودمان است. گاهی لازم داریم به بحرانها و مشکلاتی که قبلا با آنها رو به رو شدهایم، نگاهی بیندازیم. پس از مرور بحرانهای گذشته، دوباره به خودمان ایمان پیدا میکنیم. با خود میگوییم «من همونیم که از این مشکلات گذر کردم. پس بحرانهای جدید رو هم میتونم حل کنم.»
برای این کار میتوانید هنگام برخورد با مشکلات، حس و حال خود را روی کاغذ ثبت کنید. یا با تلفن همراه از خود فیلم بگیرید و شرایط حال حاضر را توضیح بدهید. این کار را تا پایان گذر از بحران ادامه دهید. در صورت رویارویی با بحرانهای جدید، میتوانید نوشتههای گذشته را مطالعه کنید یا فیلمها را تماشا کنید. با مشاهده سردرگمیهای گذشته و روند خروج از بحران، دوباره به خود ایمان پیدا میکنید. (صد درصد تضمینی!)
۴. دریافت کمک از دیگران:
درست است که در مواجهه با بحران، در نهایت خودمان هستیم که باید به دنبال راه چاره باشیم، اما این نباید موجب شود که دور خود را حصار بکشیم و از قدرت روابط اجتماعی غافل شویم. وقتی با مشکلی رو به رو شدهایم، دوران سخت و پر استرسی را میگذرانیم و تنهایی میتواند این فشار را چندین برابر کند. مطرح کردن مسائل با دیگران، هرچند که ممکن است به حل مشکل کمکی نکند اما سبب میشود بتوانیم از تجربیات انسانهای قابل اعتماد و دلسوز زندگیمان استفاده کنیم و با کسب حمایتهای آنان قدرت بیشتری برای مقابله با بحرانها پیدا کنیم.
علاوه بر این صحبت کردن با دیگران به آرامش ما کمک میکند. کلماتی که مثل خوره در مغزمان رژه میرود را بیرون میریزیم و سپس احساس سبک شدن خواهیم داشت.
۵. یادگیری مهارتهای جدید و پرورش خود:
یکی از عادات سازنده و موثر، این است که در روز زمانهایی را برای یادگیری مهارتهای جدید، مطالعه و گسترده کردن دانش خود اختصاص دهیم. گالیله اولین فردی بود که توانست نقشه نسبتا درستی از محل قرارگیری سیارات ارائه دهد. فکر میکنید چرا پیش از او کسی موفق به این کار نشده بود؟ چیزی که باعث شد کشفیات گالیله به واقعیت نزدیک باشد، تبحر او در نقاشی بود. گالیله با تلسکوپ دست ساز خود به مشاهده آسمانها پرداخت و دانش قرار گیری سایهها، شدت و ضعف نور و تاریکی و … (که پیش از این برای طراحی آنها را فرا گرفته بود) به کمکش آمد. به عنوان مثال او میدید که در کنار سیاره مورد مشاهده سایههایی با تیرگی و اندازه متفاوت وجود دارد، پس حدس میزد که این سایهها میتواند ناشی از وجود سیاره دیگری در همان نزدیکی باشد.
در نتیجه سعی کنید زمانهایی را به پرورش خود اختصاص دهید. مهارتهای مرتبط و نامرتبط را بدون فکر کردن به این که چه استفادهای از آن خواهید کرد یاد بگیرید و منبع دانشخود را روز به روز غنی تر کنید. این منبع غنی در موقعیتهای مختلف و در مواجهه با بحرانها به کمکتان خواهد آمد و میتوانید از آموختههای خود برای یافتن راهکارهای مناسب استفاده کنید.
۶. یادگیری مهارت حل مسئله:
یکی از مهارتهای لازم در زندگی، مهارت حل مسئله است که نه تنها در مواجه با بحرانها بلکه در برخورد با تمام مسائل کوچک و بزرگ زندگی میتوانیم از آن استفاده کنیم. این مهارت سه مرحله را شامل میشود؛ در ادامه هرکدام را مختصر توضیح میدهیم:
الف) تحلیل و بررسی:
به نحوه کار یک مکانیک نگاه کنید. او در ابتدا زمان زیادی را برای یافتن علت اصلی مشکل میگذارد. چندین ساعت زمان صرف میکند، بخشهای مختلف را مورد بررسی قرار میدهد و پس از کشف دلیل اصلی به رفع آن میپردازد. اما خیلی از ما در رویارویی با بحرانها بدون تحلیل و بررسی مشکل، به دنبال راه حل میگردیم. تا دلیل اصلی پیدا نشود چگونه خواهیم توانست آن را برطرف کنیم؟
پس هرگاه با بحرانی روبه رو شدیم، گام اول این است که مشکلات را ریشهیابی کنیم. تا زمانی که ریشه مشکلات را پیدا نکنیم، نمیتوانیم راهکارهای مناسبی پیدا کنیم؛ حتی اگر موفق به رفع مشکل شویم، چون به صورت ریشهای آن را حل نکردهایم احتمال بازگشت مسائل وجود خواهد داشت.
ب)پژوهش:
بعد از اینکه خود بحران و علت های آن را پیدا کردید، نوبت به پژوهش می رسد. در مرحله پژوهش هدف اصلی، کسب اطلاعات و بررسی راه حلهای گوناگون است. در این مرحله به جمع آوری دادههای مناسب و تحقیق راجع به موضوع میپردازیم و نمونههای مشابه را مطالعه میکنیم. سپس راهحلهای استفاده شده در موقعیتهای مشابه را تجزیه و تحلیل میکنیم. در نهایت هم گزینههای خود را روی میز میگذاریم! (راه حلهایی که امکان اجرا شدن دارند را کنار میگذاریم.)
پ) تصمیم گیری:
غول مرحله آخر تصمیم گیری است. در این مرحله باید از بین راه حلهای یافته شده در مرحله قبل یکی را انتخاب کنیم. هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود با نتایج مثبت و منفی همراه است و این ماهیت تصمیم گیری میباشد. پس نکته اصلی در انتخاب نهایی این است که نتایج مثبت و منفی حاصل از راهحلهای مختلف را بررسی کنیم و راه حلی که با بیشترین نکات مثبت و کمترین نکات منفی همراه است را انتخاب کنیم.
۷. اقدام کردن:
منفعل بودن و صرفا انتظار کشیدن، بحران را طولانیتر و متعاقبا رنج و استرس ناشی از آن را هم طولانی خواهد کرد. وقتی درگیر بحران هستیم ممکن است احساس ضعیف بودن داشته باشیم. این موضوع کاملا طبیعی است اما باید بدانیم تنها راه خلاصی از استرس و سردرگمی ناشی از مشکلات، اقدام و تلاش برای رفع آنهاست. اگر فکر میکنید در مواقع اضطراب، منفعل میشوید؛ مطالعه راجع به «اهمال کاری ناشی از اضطراب» و «راههای درمان تنبلی» میتواند رهایی بخش باشد.
جمع بندی
زندگی همه ما انسانها پر از بحرانها و چالشهای گوناگون است. در حقیقت یک جزء جدا ناشدنی از زندگی محسوب میشود. اما چارهای نداریم که در همین شرایط غیر قابل پیش بینی زندگی کنیم. برای زندگی در این شرایط به یک جعبه ابزار، متشکل از مهارتهای گوناگون نیاز داریم و مهارت تابآوری فقط یکی از آنهاست. احتمالا این سوال پیش میآید که بقیه ابزارها چه چیزهایی هستند؟ یکی از راههای رسیدن به جواب کتاب خواندن و آموزش دیدن است. بعضی چیزها آنقدر تکراری و کلیشهای شده است که شعار به نظر میرسد اما مطالعه کتابهای مختلف، جعبه ابزار ما را سنگین میکند و علاوه بر آن ما را با ابزارهایی که نداریم آشنا میکند.
کلام آخر اینکه امیدوارم جعبه ابزار خود را به هر روشی که میدانید سنگین کنید چون مشکلات گاهی ناجوانمردانه و ناگهانی به سراغمان میآیند و شاید آن موقع شرایط برای یادگیری مهارتهای مواجهه با مشکلات مهیا نباشد. پس چه خوب است که از قبل ابزارهای لازم را در جعبه ابزارمان داشته باشیم.
شما در مواقع رویارویی با بحرانها از چه روشی برای تاب آوری استفاده میکنید؟
چه کتابهای خوبی در این رابطه مطالعه کردهاید؟
نویسنده: عالیه نجاری
بدون دیدگاه