قبل از اینکه به سراغ انواع اهمال کاری بروم، تعریف خلاصه و سادهای از اهمال کاری می کنم:
اهمالکاری یعنی کاری که باید همین الان انجامش بدهیم را به هر دلیل انجام ندهیم. این دلیل میتواند، ترس، تنبلی، کمال طلبی یا هر دلیل دیگری باشد. مثل:
- از شنبه ورزش را شروع می کنم.
- تا مهارتم در این زمینه بالا نرود نمیتوانم شروع کنم.
- فعلا وقت دارم، بعدا انجامش میدهم.
- میترسم انجامش دهم، شکست بخورم.
البته که در مقاله «اهمال کاری چیست؟ چه نشانه هایی دارد؟» کامل راجع به آن صحبت کردهام. پیشنهاد میکنم آن مطلب را هم مطالعه کنید.
اهمالکاری، فقط تنبلی کردن و هیچ کاری نکردن نیست. بیش از ۱۰ نوع مختلف دارد که حتی گاهی اصلا به ظاهر شبیه اهمالکاری نیست. مثل فرد پرتلاشی که مدت زیادی مشغول بهکار است و انرژی زیادی صرف میکند؛ اما میگوید به نتیجه ای که میخواهم نمیرسم. در ادامه راجع به انواع اهمال کاری و مثالهای آن صحبت میکنم. همچنین برای بعضی از آنها یک سری تکنیک و راه حل اضافه کردهام.
اهمال کاری در دو نقاب گول زننده!
برخلاف تعریفی که تاکنون از اهمالکاری شنیده بودیم، شاید این دو نوع اهمالکاری، کمی فریبنده باشند و حتی نمی دانستهاید که اهمال کاری محسوب میشوند. پس با دقت زیاد آن را بخوانید؛ شاید شما هم آن را داشته باشید و تا الان از آن خبر نداشتهاید.
اهمال کاری خاموش
بگذارید یک مثال از تجربه شخصی خودم برایتان بزنم. من زمانی که در شرکت به عنوان مدیر دیجیتال مارکتینگ مشغول بودم، مدتی به این مشکل دچار بودم. به این صورت که تایم زیادی را مشغول به کار بودم و در نهایت هم اصلیترین کارها باقی میماند.
از آن جایی که بخشی از کارها را به عهده اعضای تیم مارکتینگ سپرده بودم، اما اوایل ترجیح میدادم یک سری از کارها را خودم هم انجام دهم؛ به بیانی دیگر، خیالم راحت نبود. بعد از مدتی به خودم آمدم و دیدم با اینکه همیشه آخرین نفر شرکت را ترک میکنم اما باز هم یک سری از کارها باقی میماند. معمولا هم کارهایی بودند که اولویت داشتند و باید انجام میشدند.
این دقیقا یک نمونه بارز از اهمالکاری خاموش است. یعنی با اینکه پرتلاشیم و کارهای زیادی انجام میدهیم، اما بسیاری از آن کارها غیرضروری هستند و گاهی حتی اصلا به عهده ما نیست. مثل بخشی از آن کارها که باید توسط تیمم انجام میشد؛ نه خودم!
در یک جمله میتوان اینطور گفت که کارِ خوب کردن با خوب کار کردن متفاوت است و باید حواسمان به آن باشد. توجیه مغز هم این است که خب مشغول کار هستیم و تنبلی نمی کنیم! با این توجیه به اهمالکاری ادامه میدهیم و در آینده ممکن است فرصتهای زیادی را از دست بدهیم.
اهمال کاری روتوش شده
این هم یکی از انواع اهمال کاری با نقاب است که شاید به ظاهر متوجه آن نشویم. جالب اینجاست که این نوع اهمال کاری گاهی از سمت دیگران پسندیده است و ما را تشویق میکنند. از این جهت که عنوان محتاط یا محافظه کار را به ما نسبت میدهند. احتمالا افرادی را دیدهاید که برای شروع یک کار یا سرمایه گذاری در یک بخش، بسیار دست دست میکنند و می گویند باید همه جوانب را سنجید. متاسفانه از سمت دیگران هم تشویق به محافظهکار میشوند.
از آنجایی که خود فرد هم ممکن است متوجه اهمالکاری خود نشود، ممکن است خطرناک باشد؛ چون به همین روند ادامه میدهد. در حالیکه ما میدانیم همه اینها وسوسه و ترفند مغز قدیمی است. همانطور که در مقاله بازاریابی عصبی چیست کامل در مورد ساختار مغز صحبت کردم، این بخش از مغز علاقهای به ریسک کردن ندارد. چون احساس خطر میکند. پس با توجیه محتاط بودن، فرد را از اقدام منصرف میکند. اقدامی که میتوانست باعث رشدش شود.
در ادامه میخواهم به انواع اهمال کاری بپردازم. به صورت کلی ۴ نوع اهمالکاری وجود دارد که هر کدام تعدادی زیر مجموعه دارند. سعی میکنم با مثال آن ها را برایتان روشن کنم. راستی، هر جا که متوجه شدید اهمالکاری شما از آن دسته است، در قسمت دیدگاه نوعش را برایم بنویسید.
۱-اهمال کاری گرایشی
گرایش های درونی ما مثل احساس ترس و نگرانی باعث بروز این نوع اهمال کاری می شود که خود چند نوع دارد:
فرار از زحمت
مغز انسان به صورت غریزی از زحمت فرار میکند. مثلا غذای سالم در آشپزخانه آماده است، چون باید آن را کمی گرم کنیم، خودمان را با تنقلات و هله هوله سیر میکنیم. یا اینکه شب قبل از خواب چون حوصله مسواک زدن را نداریم، وقت تلف میکنیم و یکی دو ساعت روی کاناپه لم میدهیم. مثالهای دیگر آن مانند اتو کشیدن، مرتب کردن اتاق و کارهای مراقبتی از پوستمان و… را هم مدام به تعویق میاندازیم. چون برایمان زحمت دارد.
البته برای حل آن هم راهکارهایی وجود دارد:
تعیین جایزه: هر کدام از این کارهای کوچک را که انجام میدهید برای خودتان یک جایزه مشخص کنید. جایزه باید چیزی باشد که به آن علاقه دارید. مثلا کاری که خودم انجام می دهم دیدن یک قسمت سریال است. شما هم بسته به اینکه علاقهتان چه چیزی است میتوانید از خوراکی، بیرون رفتن، گشت زدن در اینستا،صحبت با دوست و… استفاده کنید.
آماده کردن مقدمات: یکی دیگر از راه حل های موثر این است که تا جای ممکن زمینههای لازم برای کارتان را از قبل آماده کنید. مثلا یکی از مواردی که زیاد ممکن است آن را تجربه کرده باشیم بیرون آمدن از حمام و نشستن روی کاناپه با حوله است. کاری که برای پیشگیری از آن انجام دهید این است که از قبل، لباسها و وسایلی که نیاز دارید را دم دست بگذارید که نخواهید با زحمت آنها را انتخاب و پیدا کنید.
اهمالکاری به دلیل اجتناب یا لج کردن:
تا حالا شده به دلیل لجباری با یک شخص یا خودتان از انجام کاری پرهیز کنید؟ برای خودم که این اتفاق افتاده است. از آنجایی که همیشه از دستور گرفتن خوشم نمیآمد اگر کسی میگفت فلان کار را انجام بده، هر کاری میکردم که از زیر آن در بروم. معمولا هم آن کار هیچوقت انجام نمیشد.
البته که این اهمال کاری هم راهحل دارد. زمانی که در این موقعیت قرار میگیرید از خودتان بپرسید کاری که از شما میخواهد انجام دهید برایتان چه فایده ای دارد؟ چه کمکی به شما میکند؟ یک راه دیگر این است که از افراد بخواهیم به شکل بهتری درخواست کنند.
ترس از شکست، یکی از انواع اهمال کاری
این نوع اهمالکاری در بین افراد بسیار رایج است. این را از روی تجربه خودم و ارتباطی که با افراد داشتم میگویم. به واسطه پیج اینستاگرامم و شاگردانی که به آنها آموزش میدهم، متوجه شدم که دلیل بسیاری از افرادی که کارشان رو شروع نمیکنند ترس از شکست است.
اکثر آنها میگویند دوست داریم یک کسبوکار مستقل برای خودمان راهاندازی کنیم، اما ترس اینکه به نتیجه نرسد، سرمایهمان را از دست بدهیم، بقیه سرزنشمان کنند و سرخورده شویم، اجازه نمیدهد کارمان را شروع کنیم.
این ترسها کاملا طبیعی است. چون انجام یک کار یا تجربه جدید معادل بیرون آمدن از منطقه امنمان است. قطعا زمانی که بخواهیم از منطقه امنی که برای خودمان درست کردهایم خارج شویم، مغز هر کاری میکند که جلوی ما را بگیرد. چون احساس خطر میکند و وظیفهاش محافظت از ماست.
پس این ترس برای هر کسی ممکن است به وجود بیاید. آن را بپذیرید و با آن مواجه شوید. متاسفانه یا خوشبختانه هیچ چیزی برای مقابله با ترس به اندازه مواجه شدن با آن جواب نمیدهد. مثل ترس از شنا کردن. تا زمانی که وارد آب نشوید نمیتوانید شنا کردن را یاد بگیرید. درست است؟!
یکی دیگر از راههای کم کردن این ترس و مقاومت، آشنایی با ناشناختههای مسیر است. مثلا در همان مثال راهاندازی کسب و کار اگر بدانید در این مسیر چه چالشهایی وجود دارد، چه چیزهایی را باید بدانید، چه مراحلی دارد و… با خیال راحت قدم در آن میگذارید. پس حتما از مشاوره افراد و آموزش استفاده کنید. این را هم اضافه کنم که در صورت تمایل فرم تماس با من را پر کنید که در این مورد به شما کمک کنم.
یک مورد دیگر اینکه، تعریف شکست به ذهنیت شما برمیگردد. شکست همیشه بد نیست اتفاقا جایی است که چیز جدیدی یاد میگیریم و مقاومتمان بالا میرود. جایی است که اگر ادامه دهیم رشد میکنیم. پس اگر از آن غول نسازیم کنار آمدن با آن راحتتتر است. یا اصلا چه کسی گفته نباید شکست بخوریم؟
به علاوه اینکه برخی افراد پیش گوییهای زیادی راجع به آن میکنند. مثلا مدام به وقایعی که احتمال رخ دادنش پایین است فکر میکنند. این بدبینی ترس را چند برابر میکند. در حالیکه ممکن است بسیاری از این تصورات هیچگاه واقعیت پیدا نکند. بسیاری از ترسها تنها در ذهنمان است؛ نه در واقعیت.
این جمله را هم به خودتان یادآوری کنید که:
درد شکست بهتر از رنج حسرت است.
اهمالکاری به دلیل ترس از موفقیت
شاید کمی برایتان عجیب و غیر عادی باشد؛ اما درست است! ترس از موفقیت گاهی جلوی حرکتمان را میگیرد. دلیلش هم این است که در آن شرایط مجبوریم بهانهها و دلایلی که قبلا بخاطرش کارمان را عقب میانداختیم، کنار بگذاریم و مغز این را دوست ندارد. پیش خود می گوید: خب حالا بابت چه چیزی غر بزنم از این به بعد؟!
یا یک حالت دیگرش این است که موفقیت را تجسم میکنیم و پیش خود میگوییم: اگر همانطور که میخواهم پیش برود و به موفقیت برسم، بعدش چه میشود؟ اصلا میتوانم از پس آن بر بیایم؟
پس باز هم قبل از اینکه به موفقیت برسید، سعی میکند جلوی شما را بگیرد که به این نقطه نرسید.
اهمال کاری به دلیل کمال طلبی
چند سال پیش که برای تحصیل و با هدف کار کردن به تهران آمده بودم، دچار این مشکل شدم. از همان اول، به دنبال این بودم که صاحب یک کار مستقل برای خودم باشم؛ آن هم طبیعتا با درآمد بالا. همین تفکر باعث شده بود به دنبال موقعیتهای کاری دیگر در شرکتها و یادگیری نروم. از طرفی مهارت لازم را هم نداشتم؛ اما حقوق ثابت و کار کردن در یک شرکت راضیام نمیکرد. از آن طرف هم برای کار مستقل به دنبال یک ایده ناب و بکر بودم که نتیجه خوبی بدهد.
همین موضوع باعث شد تا یک سال هیچ کاری نکنم و زمان را از دست بدهم. خوشبختانه بعدها متوجه شدم که این طرز فکر درست نیست و برای رشد و چیزی که میخواهم بالاخره باید از یک جایی شروع کنم و به تدریج مهارتم را بالا ببرم.
کمال طلبی یکی از انواع شایع اهمالکاری است که متاسفانه گاهی اصلا متوجه منفی بودن آن نیستیم. افراد به دنبال راهاندازی یا شروع یک کار جدید هستند، اما تا همه چیز فوقالعاده و ایدهآل نشود شروع نمیکنند. ایدهای به ذهنشان میخورد اما از این بابت که ایده ناب و منحصری نیست، قدم بر نمیدارند. آنقدر منتظر میمانند که شرایط ایدهآل فرا برسد؛ در حالیکه هیچوقت اتفاق نمیافتد. در واقع تفکرشان همه یا هیچ است. یا کاری نباید انجام شود، یا اگر بخواهد انجام شود باید از همان ابتدا به صورت کامل شروع شود.
بخشی از این کمال طلبی ریشه در کودکی و فرهنگ ما دارد. از همان کودکی در خانواده، مدرسه و جامعه، بر کمال گرایی، کامل و بهترین بودن تاکید میشد. همین موضوع استانداردهای ما را در زندگی حرفهای و کار نیز بالا برد. البته که این موضوع توجیه پذیر نیست و باید برای رفع مشکلات قبلی و رشد فردی خودمان تلاش کنیم.
هیچ کدام از افراد موفق و ایدههای بزرگی که می بینیم، احتمالا از ابتدا این نبودهاند. در طول مسیر مدام بهبود پیدا کردهاند و تبدیل به چیزی که می ببینیم شدهاند. بهترین ایدهها و بزرگترین موفقیتها معمولا در میانه راه و در جریان کار اتفاق افتادهاند. پس برای شروع کار یا گرفتن هر تصمیم، کمالگرایی را کنار بگذارید و با هر شرایط و امکاناتی که دارید فقط شروع کنید.
اهمالکاری از نوع هیجانی
با یکی از مشتریانم که میخواست در زمینه راهاندازی کار فیشال صورت و کارهای پوستی فعالیت کند به این موضوع برخوردم. این شخص هر بار که جلسه داشتیم با یک ایده جدید میآمد. به جای اینکه روی بخشی از ایده قبلی کار کند و قدمهای اول آن را بردارد، چیز تازهای به ذهنش میخورد و ایده قبلی را فراموش میکرد.
اغلب این تصمیمات هیجانی هستند و اگر در ابتدا یا وسط کار گرفته شود، نشانهای از اهمالکاری است. ترفندهایی که مغز قدیمی برای منصرف کردن ما پیاده میکند واقعا متنوع و جالب هستند. شاید به ظاهر شبیه اهمالکاری نباشد اما چون باعث میشود کار را به تعویق بیندازیم دقیقا اهمال کاری است.
اگر میخواهید در دام این نوع اهمالکاری نیفتید، این چند تکنیک را انجام دهید:
کمی صبر کنید: وقتی یک تصمیم هیجانی میگیرید کمی صبر کنید که هیجانتان فروکش کند. بعد از آن بهتر میتوانید تصمیم بگیرید و اقدام کنید. هیجان یک احساس است و به زودی کم میشود.
با افراد منفی نگر مشورت کنید: همیشه گفتهایم با افراد منفینگر که میگویند نمیشود و فایدهای ندارد مشورت نکنید. اما استثنائا در این شرایط میتوانند نجاتتان دهند. به این صورت که وقتی درمورد ایدههای هیجانی و جدیدتان با آنها صحبت میکنید، دست روی نقاط منفی کار میگذارند. همین موضوع کمک میکند که اگر تصمیمتان احساسی است منصرف شوید. اگر هم احساسی نباشد که با قبول نقاط منفی و ریسک های ممکن کارتان رو شروع میکنید و عالی است.
۲-اهمال کاری شناختی
دسته دوم از انواع اهمال کاری مربوط به مسائل شناختی است که در ادامه چند نمونه از آن را برایتان گفتهام. ببینید که شما کدام نوع اهمالکاری را دارید.
اهمالکاری به دلیل زحمت گریزی: چند وقت پیش که راهاندازی کسبوکار مستقل را به یکی از شاگردانم آموزش میدادم به موضوع مشابهای برخوردم. متوجه شدم که این فرد مدام از این شاخه به آن شاخه میپرد. یک روز تصمیم میگیرد در حوزه توسعه فردی فعالیت کند، جلسه بعد، معماری و طراحی داخلی را انتخاب میکند. متوجه شدم که احتمالا دلیل این موضوع فرار از زحمت است. از آنجا که در هر جلسه تکالیفی مشخص می کردم و چالش های کار را می گفتم، مغز او می ترسید و به هوای اینکه در شاخه دیگر این زحمت ها و سختی ها کمتر است، آن یکی را انتخاب میکرد.
این هم متاسفانه حقه مغز تنبل است. در حالیکه باید این را بپذیریم که هر کاری و هر موفقیتی، سختی و زحمت دارد. اگر قرار بود راحت به نتیجه برسیم الان همه افراد جهان جایگاه و شرایط یکسانی داشتند. مشکل و چالش قطعا در هر مسیری وجود دارد و به این معنی نیست که به جای آن، تصمیم بهتر و بدون زحمتی میتوانستیم بگیریم.
از هری کالینز پرسیدند شما که بازاریابی تلفنی انجام می دهید چه زمانی از یک مشتری ناامید میشوید؟
جواب داد: بستگی به این دارد که آن شخص اول بمیرد یا من؟!
اهمالکاری به دلیل مهارت تصمیم گیری:
ضعف و ناتوانی در تصمیمگیری یکی از مشکلات شایع افراد است. گاهی ممکن است فرد تنبلی نباشید اما چون نمیتوانید به خوبی تصمیم گیری کنید مدام کارتان را به عقب میاندازید. تصمیمگیری یک مهارت است و باید آن را یاد بگیریم. متاسفانه مثل بسیاری از مهارتهای دیگر در کودکی و نظام آموزشی آن را به ما آموزش ندادهاند. اما وظیفه خودمان است که هر چه زودتر آن را یاد بگیریم.
اتفاقا برای این مورد هم اخیرا یک نمونه واقعی برایم پیش آمده است. یکی از دوستانم با این مشکل مواجه شده بود که بین دو حوزه ترید رمز ارز و کارهای پوستی و فیشال نمیتوانست یکی را انتخاب کند. با بررسی ویژگی های او متوجه شدم که شخص تنبلی نیست اما نمیداند کدام مسیر را باید به عنوان اولویت کار انتخاب کند.
راهکاری که برای حل این موضوع به او پیشنهاد دادم این بود که روی یک کاغذ هر دو مورد را در یک جدول بنویس. در هر ستون، مزایا و معایب هر کدام را ثبت کن. در نهایت خیلی راحت میتوانی با یک دو دوتا چهارتا تصمیم بگیری که انتخاب کدام یک گزینه بهتری است. خوشبختانه هم خیلی زود به نتیجه رسید.
بسیاری از مشکلات ما در ذهن و خود به خود حل نمیشود و همینطور اهمالکاری میکنیم تا یکباره معجزه شد. در حالیکه باید آن را روی کاغذ بیاوریم که با دید بازتر و شفاف ببنیم مشکل کجاست و مسئله چیست؟!
البته به جز این مورد، گاهی از تصمیمگیری میترسیم. مثلا تصمیم میگیریم صبح زود بیدار شویم، اما از اینکه باید سختی و درد بکشیم میترسیم؛ پس تا حد ممکن از تصمیمگیری فرار میکنیم. یا اینکه همه چیز را با هم می خواهیم داشته باشیم. در حالیکه هر تصمیم و مسیری یک سری هزینه دارد، یک سری فایده. باید با این پذیرش، تصمیم بگیریم.
اهمالکاری به دلیل تردید به خود
یکی دیگر از انواع اهمال کاری شناختی، تردید به خود است. اتفاقا در مقاله «دلایل اهمالکاری که فکرش را هم نمی کنید» کامل راجع به این موضوع صحبت کردهام. بسیاری از فکرها و تصمیماتی که راجع به کار یا زندگی شخصیمان میگیریم به خاطر نداشتن اعتماد به نفس هیچوقت عملی نمیشود.
فرض کنید میخواهید برای خودتان یک سالن زیبایی داشته باشید اما هنوز در کارتان مهارت و تجربه زیادی ندارید. همین تردید به خود باعث میشود کارتان را عقب بیندازید و با مشتری مواجه نشوید. کاملا متوجه این نگرانیتان هستم اما باید بپذیریم که همه افراد حرفهای و موفق نیز از یک جایی مثل شما شروع کردهاند. هیچگاه نمیتوان از ابتدا حرفهای بود. باید در شروع با اعتماد به خود، تجربه کسب کنیم و کم کم به آن مسلط شویم. از تلقینها و باورهای مثبت نسبت به خود هم میتوانید استفاده کنید.
اهمال کاری به دلیل بهانه جویی و توقع
مغز قدیمی متخصص بهانهتراشی است. گاهی بهانههایی میآوریم که خودمان هم کف میکنیم! این بهانه را گاهی به خودمان و گاهی به دیگران ارائه میدهیم تا خیالمان برای انجام ندادن کار و اهمالکاری راحت شود. بسیاری از مواقع هم متوجه بهانه نمیشویم؛ در حالیکه اگر آن را تکرار کنیم به عادت تبدیل میشود.
برای اینکه متوجه شویم دلیلی که میآوریم بهانه است یا نیست، جواب این سوال را پیدا کنید که آیا دیگران توانستهاند آن را انجام دهند. تقریبا در ۹۹ درصد مواقع بقیه توانستهاند از پس آن بربیایند. پس بهانه است و نباید گول آن را بخوریم. یک نمونه دیگرش را در روابط میبینیم. گاهی ممکن است با پارتنر خود سر این موضوع به مشکل بخورید. مثلا برای دیدن شما مدام بهانه میآورد و میگوید فرصت نمیکند. جوابی که معمولا میدهید این است که اگر بخواهی قطعا فرصت و امکانش را فراهم میکنی. اینطور نیست؟!
متاسفانه خبر بد این است که بهانهها هیچوقت تمامی ندارد و مغز همیشه چیزی در چنته دارد! چند نمونه از معمولترین بهانه ای که دیگر دستمان را رو کرده است شامل موارد زیر است:
- اگر خانوادهام حمایتم میکردند…
- اگر پول داشتم…
- اگر پارتی داشتم…
- اگر به خوبی آموزش دیده بودم…
- اگر شانس داشتند…
- اگر زودتر انجامش داده بودم…
- اگر مستقل بودم و….
متاسفانه به خاطر همین توقعات و تمرکز روی نداشته های مان، اهمالکاری می کنیم و از شرایطی که داریم استفاده نمیکنیم تا به چیزی که میخواهیم برسیم.
اهمالکاری به دلیل نامنظم بودن
یکی از چیزهایی که در ذهن افراد دقیقه نود میگذرد این است که فعلا وقت دارم، زیاد وقت نمیگیره! در حالیکه بسیاری اوقات این تخمینی که می زنند درست نیست. مثلا برای انجام یک پروژه سه روز زمان نیاز دارند، اما می گویند یک روزه انجام میشود. بنابراین کار را به روز آخر موکول میکنند و همین باعث اهمالکاری میشود.
البته فقط این نیست؛ گاهی در روابط کاری و حرفهای با افراد هم به مشکل میخوریم. مثلا موعد تحویل کار را اشتباه تخمین بزنید و کار را در آن زمان تحویل ندهید یک فرد بدقول شناخته میشوید.
با نوشتن برنامه دقیق و لیست جزییات کاری که باید انجام دهید تا حد زیادی زمان واقعی مورد نیاز آن مشخص میشود. به علاوه اینکه اگر زمان زیادی برای آن در نظر گرفته بودید هم متوجه آن میشوید. همانطور که تخمین کم زمان مشکل ساز است، تخمین زیاد آن هم مشکلاتی ایجاد میکند.
یک قانون جالبی به اسم قانون پارکینسون وجود دارد که می گوید:
هر کار به همان اندازه که زمان برایش در نظر گرفته اید طول می کشد. مثلا اگر برای انجام یک کار ۱۰ روز زمان در نظر بگیرید، همان میزان طول میکشد، اگر هم به دلیل شرایط مجبور باشید ۵ روزه انجامش دهید، همان ۵ روز طول میکشد.
۳-اهمال کاری جسمی
دلیل بعضی از اهمالکاری و تنبلیها مشکلات جسمانی است. این نوع اهمالکاری معمولا به دلیل بیماری، خستگی و استرس پیش میآید. البته اگر یکی دو روز بیحال بودید ایرادی ندارد اما اگر این خستگی مداوم و همیشگی باشد بهتر است به پزشک مراجعه کنید.
راستی این را هم اضافه کنم که امیدوارم از این دلیل به عنوان بهانه استفاده نکنید و کارهایتان را عقب بیندازید. چون برطرف نکردن این مشکل هم خودش نوعی اهمالکاری است.
۴-اهمالکاری آنلاین
آخرین مورد از انواع اهمال کاری که اتفاقا درصد بالایی از افراد به آن دچارند، اهمالکاری آنلاین است. مزیتهای تکنولوژی را نمیتوانیم انکار کنیم اما یک مشکل بزرگ هم ایجاد کرده است و آن نبود کار عمیق است. نشانهاش هم این است که یک کار یک ساعته گاهی اوقات ۵ ساعت طول می کشد.
بارها در پیج اینستاگرام در این مورد نظرسنجی گذاشتهام و پرسیده ام با چه چیزی اهمالکاری میکنید؟
حدود ۸۰ درصد پاسخها دقیقا استفاده از موبایل بود.
مشغول انجام کار هستیم، صدای نوتیفیکشن واستپ، اینستاگرام، ایمیل یا تلگرام میآید، کار را رها کرده و روی گوشی شیرجه میزنیم. این وقفه تمرکز را به هم زده و تا زمانی که مجدد بخواهیم به کارمان برگردیم زمان زیادی طول میکشد. همین میشود که مدت زمان انجام یک کار کوتاه، چند ساعت طول میکشد و در نهایت هم کیفیت بالایی نخواهد داشت.
چند نکته برای اهمالکاری آنلاین:
- شماره مان را در اختیار همه نگذاریم.
- نیاز نیست هر زمان از شبانه روز در دسترس دیگران باشیم؛ در صورت پیام یا تماس بعدا آن را جواب میدهیم.
- پشت خطی را از روی تلفن خود بردارید
- استفاده از تکنیک پومودورو برای تمرکز بیشتر و مدیریت استفاده از موبایل بسیار موثر است. در سایتی که لینک کردم توضیح کامل این روش وجود دارد.
- تا جای ممکن از دیگران بخواهید به جای تماس تلفنی به شما پیامک بدهند.
- نوتیفیکشن شبکه های اجتماعی را می توانید خاموش کنید تا فقط در صورت وارد شدن بتوانید پیام ها را ببینید.
- در زمانی که مشغول به کار هستید، گوشی را سایلنت یا خاموش کنید؛ یا اینکه آن را در یک اتاق دیگر و کمی دور از دسترس نگه دارید. چون در این صورت مغز باید انرژی مصرف کنید تا بلند شوید تا آن را بیاورید.
جمع بندی انواع اهمال کاری
اهمالکاری با چیزی که تا الان راجع به آن شنیدهایم ممکن است متفاوت باشد. در این مطلب سعی کردم اصلیترین انواع آن را برایتان توضیح دهم و مثالهایش را شرح دهم. حتی گاهی با اینکه بهظاهر مشخص نیست اما دچار اهمالکاری هستیم: مثل محتاط بودن یا پرتلاش بودن در حالیکه به نتیجه دلخواه نمیرسیم.
اولین مرحله برای حل این مسئله آگاه شدن نسبت به آن است. در کامنت بنویسید که شما در این موارد، فکر میکنید کدام نوع را بیشتر تجربه میکنید؟
اگه بتونیم دلایلی رو که در ما باعث بوجود اومدن اهمال کاری شده رو پیدا کنیم خیلی راحت تر میتونیم بر اون غلبه کنیم . مطالب شما برای پیدا کردن دلایل اهمال کاری بسیار برای من مفید بود . به نظرم میشه برای حل مشکل اهمال کاری از کتاب هایی که در این باره نوشته شدن و میشه لیست جامعی از اون ها رو با یه سرچ از توسایت های معتبری مثل هاروارد بیزینس ریویو و دانشگاه کسب و کار و…. پیدا کرد
مرسی صبای عزیز از نظرت.
بله همینطوره. منابع بسیاری وجود داره. به علاوه مقالات همین سایت که سعی شده تا حدی راهکارهایی ارایه بشه 🙂
Thanks forr sharing your thooughts on udmpen. Regards
Herre iis my website; vus