” باور میتواند کوهها را جابه جا کند.” این جمله یکی از معروفترین جملههای کتاب انجیل است . قطعا جملات مشابه این جمله را زیاد شنیده اید، اما چقدر از این مفهوم در زندگیتان استفاده کرده اید؟ باورهای شما بیشتر مثبت هستند یا منفی؟ کدام باورهایتان بیشتر زندگی شما را کنترل میکنند؟ احتمالا تجربه کرده اید که در موقعیتهایی که باور مثبتی نسبت به خود دارید همه چیز را با اعتماد به نفس مدیریت میکنید؛ اما زمانی که این باورها در درون شما وجود ندارد همه چیز برعکس خواهد بود. در این مقاله قصد داریم تا با بررسی مفاهیم کلی دربارهی باورها، به پاسخ سوالهایمان در این زمینه برسیم. همچنین با یادگرفتن ساخت باورهای مثبت، زندگیمان را بهبود ببخشیم.
انواع باورها کدامند؟
در زندگی عوامل مختلفی باعث شکل گیری باورهای گوناگونی در ذهن ما میشوند. باورهایی که تاثیرات مختلفی بر روی تصمیم گیریها و مسیر زندگی ما دارند. اما حقیقت این است که نمی توان بر اساس این اثرات باورها را به دو دسته کلی باورهای درست و غلط دسته بندی کرد؛ زیرا هر شخص معتقد است که باورهایی درست دارد و حتی شاید بتواند آنها را اثبات کند. درحالیکه ممکن است این باورها از دید شخص دیگری نادرست باشند. بهتر است باورها را به دو دسته باورهای سازنده و باورهای محدود کننده تقسیم بندی کنیم.
-
باورهای سازنده:
آن دسته از باورهایی که شما را ترغیب میکند که مدام فعالیت کنید و به سمت جلو پیش بروید، باورهای سازنده نامیده میشوند. این باورها دائم در ذهن شما گوشزد میکنند که میتوانید به بزرگترین خواستههای خود نیز دست پیدا کنید. باورهای سازنده با تاثیر گذاشتن بر روی افکار، احساسات و اعمالمان به ما قدرت میدهند.
-
باورهای محدود کننده:
باورهای محدود کننده برخلاف باورهای سازنده عمل میکنند. باورهای محدود کننده افکاری هستند که شما معتقدید قطعا درست هستند، اما حقیقت این است که شما را از انجام برخی کارهای درست و ضروری باز میدارند. باورهای محدود کننده زندگی شما را در جهت منفی تغییر میدهند. باورهای محدود کننده باعث میشوند حقایقی را در مورد خودتان بپذیرید که سد راه شما برای دنبال کردن آرزوهایتان، ایجاد ارتباطات سالم با انسان های دیگر و ایجاد تغییر در هر زمینه ای از زندگیتان، میشود.
مثالهایی از باورهای محدود کننده
باورهای محدود کننده در همه عرصه های زندگی شما وجود دارند. در این قسمت از مقاله شش مورد از رایج ترین باورهایی که درباره خودتان، جهان و زندگی داریم را میبینیم :
- من برای تحصیل و یا کار کردن پیر هستم و شانس خودم را از دست داده ام.
- من شخصیت مناسبی ندارم پس نمی توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم.
- اگر طلاق بگیریم دیگر نمی توانم یک ازدواج مجدد و موفق داشته باشم.
- من توانایی های لازم برای کارآفرینی را ندارم ، پس بهتر است همین الان تسلیم شوم.
- تمام موفقیت هایم به خاطر خوش شانس بودنم است و نه توانایی های من.
- تا وقتی مدرک دانشگاهی نداشته باشم موفق نخواهم بود.
باید توجه داشت که باورها مطلقا سازنده و یا محدود کننده نیستند و به موفقیت و شرایط فرد بستگی دارند. فردی را تصور کنید که باور دارد (( موقعیت های عالی زندگی فقط در آمریکا وجود دارد. )) اگر این شخص در حال زندگی در آمریکا باشد ، این باور برای او یک باور سازنده است و به او انگیزه میدهد تا برای یک زندگی عالی تلاش کند؛ اما این باور برای شخصی که در حال زندگی در کشور دیگری است، یک باور محدود کننده محسوب می شود؛ زیرا او را از تلاش کردن در کشور خودش منصرف می کند.
باورهای محدود کننده چگونه ایجاد میشوند؟
قبل از شناسایی باورهای محدود کننده و یادگیری راه حلهایی برای جایگزین کردن آنها با باورهای سازنده باید بفهمیم باورهایمان از چه طریقی در ذهن ما نقش بسته اند. روشن است که با فهمیدن این مورد، بسیار راحتتر باورهای مان را شناسایی میکنیم. به طور کلی باورها به دو روش شکل میگیرند : یا براساس تجربیات ما و آنچه که از محیط و یا رفتار دیگران برداشت کردهایم و یا با پذیرفتن آنچه دیگران به ما میگویند درست است.
وقتی متولد میشویم، موجودی هستیم بدون باورهای قبلی. تاثیر پذیر هستیم و به دلیل کنجکاوی و دقتی که داریم، تقریبا برای هرچیزی به دنبال معنا میگردیم. والدین و محیط اطراف ما نقش مهمی در شکل گیری باورهای ما از سنین پایین دارند. همچنین محیط مدرسه و دوستانمان نیز نقش مهمی را در شکل گیری باورهای ما ایفا میکنند. از آنجا که در سنین پایین قادر به تشخیص حقیقت و دروغ نیستیم ، اغلب آنچه را که به ما گفته میشود به عنوان حقیقت میپذیریم.
تصور کنید چندین بار در انجام کاری شکست بخورید. با تکرار شکست ممکن است باور کنید که به اندازه کافی توانا نیستید و نمیتوانید از پس کارها بربیایید. ممکن است در محیط مدرسه بارها از معلم خود بشنوید که خنگ یا تنبل هستید و نمیتوانید در آینده موفق شوید. یا در دوران کودکی بعد از هر بار شکست سرزنش شوید و شما را تحقیر کنند. هر کدام از این موارد میتوانند باورهایی را در ذهن شما ایجاد کنند که دیگر به شما اجازه ندهند تا در آینده برای رویاهایتان تلاش کنید.
چگونه باورهای محدود کننده را شناسایی کنیم؟
برای از بین بردن باورهای محدود کننده باید آنها را شناسایی کنیم. برای شناسایی این باورها گامهای زیر را دنبال کنید:
۱.همیشه از خود بپرسید چرا این کار را انجام میدهید.
داستان میمونها و نردبان: یک گروه از دانشمندان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود ، قرار دادند. هر بار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند. پس از مدتی ، میمونی از نردبان بالا رفت و میمونهای دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود، کتک زدند. پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات بالا رفتن از نردبان را نداشت، گرچه وسوسه موزها بسیار عمیق بود، دانشمندان تصمیم گرفتند یکی از میمونها را با میمون جدیدی عوض کنند.
میمون جدید اولین کاری که کرد این بود که برای گرفتن موزها از نردبان بالا رفت، ولی میمونهای دیگر او را کتک زدند. پس از چندبار کتک خوردن ، میمون جدید یاد گرفت که نباید از نردبان بالا برود ، اما نمی دانست چرا. میمون دومی جایگزین شد و همان وضع ادامه داشت. میمون اول نیز در کتک زدن میمون دوم همکاری کرد. این وضعیت برای میمون های جایگزین سوم ، چهارم و پنجم نیز ادامه داشت. آنچه مانده بود پنج میمون جدید بودند که هیچ کدام دوش آب سرد را تجربه نکرده بودند، اما همچنان هر میمونی که از نردبان بالا میرفت را کتک می زدند. اگر میشد از میمون ها دلیل را پرسید احتمالا جوابشان این بود که (( من نمیدانم. این کار در اینجا مرسوم است. ))
همیشه از خود بپرسید چرا کاری را انجام می دهید ؟ با آنالیز کردن رفتارهایتان می توانید بفهمید که علت انجام ندادن برخی از کارها وجود یک باور محدود کننده در ذهن شماست. برای مثال به موقعیتی فکر کنید که شخصی ناخواسته شما را ناراحت کرده بود و شما نیاز داشتید تا با او صحبت کنید. واکنش شما چه بودهاست؟ ناراحتی خود را بیان کردید یا بدون اینکه چیزی از ناراحتی بگویید صحنه را ترک کردید ؟ موقعیتی شبیه به این ، می تواند نشان دهنده این باشد که شما باور دارید نباید به هیچ قیمتی اعتراض کنید. این باور تاثیر منفی در روابط شما دارد.
۲.باورهایتان را بنویسید
تلاش کنید باورهای کلی و حتی جزئی خود را بنویسید. موارد شخصی ، مبهم و آنهایی که شما به شدت به آنها معتقد هستید. می توانید آنها را بر اساس بخش هایی مثل خانواده ، روابط و یا سلامت دسته بندی کنید. با این کار یکبار دیگر باورهایتان را بررسی می کنید و متوجه می شوید که هر کدام از این باورها چه تاثیری بر روی زندگی شما داشته است. شما را محدود کرده یا محرک شما بوده است ؟
۳.لیستی از چالش هایتان بنویسید.
مواردی را لیست کنید که مکررا برای شما چالش ایجاد می کند. اتفاق هایی که با یک الگوی همیشگی تکرار می شوند. این موارد می توانند از وجود یک باور محدود کننده خبر دهند.
از بین بردن باورهای محدود کننده
شناسایی باورهای غلط کاری مشکل است اما اینکه تنها از باورهای محدود کننده مان مطلع باشیم ، مشکلی را حل نمی کند. بعد از شناسایی باورهای محدود کننده به خود یادآوری کنید که این موارد تنها یک باور هستند و نه حقیقت. پس می توانند به راحتی با موارد سازنده جایگزین شوند.
حال وقت آن است که دنبال جایگزین کردن یک باور سازنده باشید. باوری که در زندگی به شما کمک خواهد کرد. قطعا جایگزین کردن یک باور سازنده به جای یک باور محدود کننده کار راحتی نیست؛ زیرا باور محدود کننده برای مدتی طولانی همراه شما بوده است. فرآیند جایگزینی نیازمند صرف وقت زیاد و تمرین است. انجام مدیتیشن و تکرار جملات تاکیدی مثبت در این مرحله بسیار کمک کننده خواهد بود.
سخن پایانی
هنری فورد می گوید: اگر فکر می کنید می توانید پس می توانید و اگر فکر میکنید نمیتوانید، پس نمیتوانید.
این باور شماست که از شما انسان قوی و توانمند و یا انسانی ضعیف و ناتوان می سازد. باور انسان می تواند او را ضعیف و یا توانمند کند. پس مراقب باور های خود باشید
فکر میکنید در کدام زمینهی زندگیتان باورهای محدود کنندهی بیشتری دارید؟
منابع
بدون دیدگاه