یک کارآفرین جوان تصمیم می گیرد کسب و کار خودش را راه بیندازد. او یک محصول جدید طراحی می کند. اما اولین سری محصولاتش با شکست مواجه می شود و هیچکس آن محصولات رو نمیخرد. اطرافیانش به اون میگویند: «شاید اصلا برای این کار ساخته نشدهای.» اما اون تسلیم نمیشود. شروع به تحلیل اشتباهاتش میکند.ایدههای جدیدی را امتحان میکند و با هر اشتباه و شکست چیزهای بیشتری یاد میگیرد.
چندسال بعد، کسب وکارش را به یک برند معتبر تبدیل میکند. در همین حال، فرد دیگری با ایده مشابه، بعد از اولین شکست، همه چیز را رها می کند و هرگز به این مسیر باز نمیگردد؛ و خب نتیجه؟ قطعا دستاوردی هم نخواهد داشت.
تفاوت این دو نفر چیست؟ کارول دوک در کتاب طرز فکر توضیح می دهد که طرز فکر ما چگونه میتواند راه شکست یا موفقیت را برای ما هموار کند. از آنجایی که این موضوع بسیار مهم است و به شخصه از خواندن کتاب لذت بردم، تصمیم گرفتم چکیده ای از آن را برایتان بنویسم. البته که پیشنهادم این است حتما بعداز مطالعه مقاله، به سراغ نسخه اصلی کتاب هم بروید. قطعا ارزشش را دارد.
تعریف و معرفی مفهوم طرز فکر
طرز فکر (mindset) به باورهای عمیقی گفته می شود که ما نسبت به توانایی ها، استعدادها و ظرفیت های خود داریم. این باورها نه تنها نحوه نگاه ما به خودمان، بلکه نحوه برخورد ما با چالشه، شکست ها و موفقیت ها را شکل میدهند.
کارول دوک در کتاب توضیح می دهد که طرز فکر هر انسان، در طول زمان و با تجربیات زندگی شکل می گیرد. اما نکته مهم این است که این طرز فکر نه یک ویژگی ثابت، بلکه یک چیز قابل تغییر است. به صورت کلی ما دو نوع طرز فکر داریم. هر کدام رو برایتان با مثال توضیح دادهام.
۱-طرز فکر ثابت (fixed mindset)
این نوع طرز فکر میگوید که تواناییها و استعدادهای ما ذاتی هستند و در طول زمان تغییر چندانی نمیکند. افراد با این ذهنیت چند ویژگی دارند:
- این افراد معمولا از چالشها اجتناب میکنند، زیرا نمیخواهند شکست بخورند یا ناتوان به نظر برسند.
- شکست برای آنها به معنای محدودیت ذاتی است. به خودش میگوید: «من برای این کار ساخته نشدهام.»
- این افراد غالبا موفقیت را نتیجه استعداد میدانند، نه تلاش.
۲-طرز فکر رشد (growth mindset)
در مقابل، طرز فکر رشد معتقد است که توانایی های ما میتوانند با تلاش، یادگیری و پشتکار بهبود پیدا کنند. ویژگیهای کلیدی افراد دارای طرز فکر رشد:
- این افراد چالش ها را فرصتی برای یادگیری بیشتر و پیشرفت میبینند.
- آنها از شکست نمیترسند، بلکه از آن به عنوان بخشی از مسیر رشد استفاده می کنند.
- برای این افراد، تلاش و پشتکار، ارزشمندتر از استعداد است.
چرا طرز فکر مهم است؟
طرز فکر ما نه تنها روی عملکرد ما در زندگی تاثیر میگذارد، بلکه بر اعتماد به نفس، انگیزه و حتی خوشبختیمان نیز اثرگذار است. کارول دوک در تحقیقاتش نشان داده است که داشتن طرز فکر رشد میتواند به موفقیت های بلندمدت در زمینههای مختلف منجر شود، از تحصیل گرفته تا ورزش، روابط و کسبوکار. اتفاقا موضوع کسب وکار مسئله ای است که به واسطه تخصص اصلی خودم که به افراد آموزش میدادهام، متوجه شدم طرز فکر رشد چقدر ضروری است. چون بسیاری از افراد به خودشان اجازه ریسک کردن و اشتباه کردن نمیدهند. این ترس از اشتباه به حدی زیاد است که قدرت اقدام را از آن ها میگیرد و خب طبیعتا تا زمانی که انجام ندهید و روش های مختلف را امتحان نکنید، نتیجه دلخواهی نمیتوانید بگیرید.
کارول دوک در کتاب گفته است:
«طرز فکر شما میتواند شما را به سمت اهداف بزرگ هدایت کند، یا جلوی شما را برای حتی کوچک ترین قدمها بگیرد.»
تفاوتهای کلیدی بین طرز فکر ثابت و طرز فکر رشد
این دو طرز فکر با هم یک سری تفاوتهایی دارند که در این بخش میخواهم به اصلی ترین آنها اشاره کنم. برای هر کدام هم مثال میزنم که کامل متوجه شوید.
۱-نحوه برخورد با چالشها
طرز فکر ثابت: افراد با این طرز فکر از چالشها دوری می کنند. برای آن ها روبرو شدن با چالش ممکن است به معنای خطر شکست و زیر سوال رفتن تواناییشان باشد.
مثال: کسی که فکر میکند، من در مدیریت استعداد ندارم، از پذیرش مسئولیت های مدیریتی در کارش اجتناب می کند.
طرز فکر رشد: این افراد چالش ها را فرصتی برای یادگیری می بینند. آن ها باور دارند که هر چالش می تواند مهارت هایشان را تقویت کند.
مثال: یک صاحب کسب و کار با طرز فکر شد می تواند با شجاعت مسئولیت یک پروژه را قبول کند و برای توسعه کارش روش های جدید را تست کند تا ببیند آیا نتیجه میدهد یا نیاز است آن را تغییر دهد.
۲-واکنش به شکست
طرز فکر ثابت: شکست برای این افراد نماد محدودیت های ذاتی است. آن ها شکست را به عنوان یک تهدید شخصی می بینند و ممکن است احساس کنند توانایی تغییر یا بهتر شدن را ندارند. حرف همیشگی آن ها این است: «این کار برای من نیست.»
طرز فکر رشد: افراد با این ذهنیت از شکست به عنوان یک ابزار یادگیری استفاده میکنند. آن ها به خود می گویند: «چه چیزی می توانم از این اشتباه یا شکست یاد بگیرم که برای ادامه کار نتیجه را بهتر کنم؟» در واقع حرف همیشگی آن ها این است: این بار نتیجه نگرفتم، اما دفعه بعد بهتر عمل خواهم کرد. اتفاقا یک مقاله فوق العاده در مورد این موضوع نوشتهایم با عنوان: با شکست دوست شو. همین الان میتوانید آن را مطالعه کنید.
۳-نگرش به تلاش
طرز فکر ثابت: تلاش برای این افراد اغلب بی فایده است. آن ها فکر می کنند افراد یا استعداد دارند یا ندارند. پس تلاش قرار نیست نتیجه خاصی به دنبال داشته باشد. حتی اینطور فکر می کنند که من اگر برای چیزی سخت تلاش کنم به این معناست که در آن کار خوب نیستم و آدم بااستعدادی نیستم! در واقع تلاش را نشانهای از ناکارآمدی می بینند. برای آن ها توانایی ذاتی و انجام کارها بدون زحمت، ارزشی بزرگ است. از آن جا که ارزش خود را بر اساس موفقیت های ظاهری می سنجند تلاش زیاد ممکن است برایشان نوعی شکست تلقی شود.
نمونه ها: دانش آموزی که می گوید اگر برای این درس باید تلاش کنم پس شاید اصلا در آن استعداد ندارم وخوب نیستم. یا کارمندی که از یادگیری مهارت جدید خودداری می کند زیرا معتقد است باید از اول در آن کار مهارت داشته باشد.
طرز فکر رشد: در مقابل، افراد با طرز فکر رشد تلاش،توانایی هایشان گسترش پیدا می کند و به اهداف نزدیک تر می شوند. از دید آن ها حتی اگر نتیجه دلخواه حاصل نشود، خود تلاش ارزشمند است چون مهارت ها، تجربیات و انعطاف پذیری بیشتری به همراه می آورد.
نمونه ها: هنرمندی که برای یادگیری یک تکنیک جدید ساعت ها زمان می گذارد و شکست ها بخشی از مسیر پیشرفت خود می داند. یا ورزشکاری که می گوید:«هر روز که تمرین می کنم کمی بهتر می شوم.
کارول دوک در کتاب طرز فکر توضیح می دهد که تلاش نه تنها باعث پیشرفت می شود بلکه مسیر تکامل فردی را هموار می کند. اون معتقد است:
تلاش نشان دهنده این است که شما رشد می کنید، یاد می گیرید و به انسان بهتری تبدیل می شوید.
مقاله پیشنهادی در سایت: تلاش یا استعداد؟
چگونه طرز فکر رشد را در خود تقویت کنیم؟
در کتاب چند راهکار داده شده است که شامل موارد زیر است:
چالش ها را به عنوان فرصت ببینید
هربار که با یک مشکل یا مانع روبرو می شوید به جای ناامیدی از خود بپرسید: چه چیزی می توانم از این موقعیت یاد بگیرم؟ چطور می توانم مهارت های خود را برای حل این مشکل ارتقا دهم؟ تمرین: یک چالش اخیر خود را انتخاب کنید و سه درسی که می توانستید از آن بگیرید، یادداشت کنید.
از شکست ها استقبال کنید
به شکست به عنوان بخشی از مسیر موفقیت نگاه کنید. به جای اجتناب از اشتباه سعی کنید از آن یاد بگیرید و پیشرفت کنید. تمرین: دفعه بعد که دچار شکست شدید به جای سرزنش خود سه اقدام برای بهتر شدن در آینده تعیین کنید.
روی فرآیند تمرکز کنید، نه نتیجه
به جای اینکه تنها به نتیجه نهایی فکر کنید از خود بپرسید: چه مراحلی را طی کرده ام؟ چقدر در این فرایند پیشرفت کرده ام؟ تمرین: در یک پروژه یا هدف، پیشرفت های کوچک خود را یادداشت کنید و به آن ها افتخار کنید.
باورهای محدودکننده خود را به چالش بکشید
ذهنیت های منفی مثل «من برای این کار ساخته نشده ام» را شناسایی و آن ها را بازنویسی کنید. به جای «من نمیتوانم این کار را انجام دهم» بگویید: من هنوز این کار را یاد نگرفته ام. تمرین: یک باور منفی درمورد توانایی خود را پیدا کنید و یک نسخه مثبت از آن بنویسید.
اطراف خود را با افراد رشدگرا پر کنید
با افرادی که طرز فکر رشد دارند وقت بگذرانید و از آن ها الهام بگیرید. داستان ها و نقل قول های افراد موفقی که طرز فکر رشد دارند را مطالعه کنید. تمرین: یک فرد الهام بخش در زندگی خود را شناسایی کنید و از او یاد بگیرید که چگونه با چالش ها روبرو می شود.
ذهنیت تلاش مستمر را در خود پرورش دهید
یادآوری کنید که تلاش بیشتر مساوی با پیشرفت بیشتر است. تمرین: هدف کوچک انتخاب کنید که نیاز به تلاش دارد و به مدت یک هفته برای رسیدن به آن تلاش کنید. در پایان هفته احساس خود را ارزیابی کنید.
یک مثال و تمرین عملی برای جمع بندی
فرض کنید می خواهید نواختن یک ساز جدید را یاد بگیرید. به جای اینکه با اولین اشتباه ناامید شوید و بگویید: من در موسیقی استعداد ندارم، سعی کنید فرایند یادگیری را به بخش های کوچک تقسیم کنید. هر روز تمرین کنید و به پیشرفت های کوچک خود افتخار کنید. در این مسیر آنقدر تجربه به دست می آورید که با هیج روش دیگری این اتفاق نمی افتاد. سعی کردم در این مقاله، چکیده ای از کتاب طرز فکر را برایتان بیاورم. در صورتی که تمایل داشتید مطالب کامل آن را داشته باشید، پیشنهاد می کنم نسخه اصلی کتاب را تهیه کنید.
راستی یک مقاله دیگر در مورد ذهنیت رشد در سایت نوشتهایم که آن را هم میتوانید مطالعه کنید:
بدون دیدگاه