سیر تا پیاز هدف‌ گذاری


در شروع همه مقاله‌ها و کلیپ‌های هدف گذاری با این سوالات مواجه میشویم: “موفقیت از نظر شما چه شکلی است و در زندگی خواهان رسیدن به چه چیزی هستید؟” اما باید بدانید اگر برای رسیدن به هدفی جدی هستید و میخ باید با یک سوال کاملا متفاوت شروع کنید: “برای رسیدن به هدفم حاضرم چه نوع دردهایی را تحمل کنم؟ ” همه انسان ها دوست دارند به وزن دلخواه‌شان برسند و یا ثروتمند شوند اما تنها تعداد کمی حاضرند بهای آن را بپردازند و به هدف گذاری خود پایبند نیستند. پس باید از خود بپرسید آیا آماده‌ی فداکاری‌هایی هستم که در راه رسیدن به اهدافم باید انجام دهم؟ آیا می‌توانم راه سخت و کسل کننده‌ی قبل از نتایج هیجان انگیز را تحمل کنم؟

اگر جواب شما به این سوالات مثبت است، نیاز دارید تا گام اول را بردارید. گام اول یادگیری هدف گذاری است. هدف گذاری به شما کمک می کند تا برنامه‌های خود را بر اساس هدفی خاص تنظیم کنید و در مسیر موفقیت انگیزه‌ی خود را از دست ندهید. برای تغییر سبک زندگیتان حاضر و برای یادگیری یک هدف گذاری تاثیرگذار مشتاق هستید، این مقاله را دنبال کنید.

چرا هدف‌ گذاری مهم است؟

وقتی دلیل اهمیت هدف گذاری را درک کنیم، برای یادگیری آن مشتاق تر می‌شویم.

هدف گذاری به شما جهت می‌دهد.

وقت گذاشتن و فکرکردن به اینکه چه چیزی برای زندگی خود می‌خواهید به شما حس ارزشمندی و هدفمند بودن می‌دهد.

هدف گذاری دید شما نسبت به مسائل را تغییر می‌دهد.

تعیین هدف کمک می‌کند تا یکبار دیگر دقیق به مسائل زندگی‌تان نگاه کنید و تعیین کنید رسیدگی به کدام موارد از اهمیت بیشتری برخوردار است.

هدف گذاری به شما انگیزه می‌دهد.

داشتن هدف به شما انگیزه می‌دهد تا از بالاترین سطح توانایی خود استفاده کنید.

هدف گذاری باعث می‌شود کنترل زندگی خود را در دست بگیرید.

با هدف گذاری و تلاش برای دستیابی به آن‌ها این شما هستید که تعیین می‌کنید زندگی آینده‌تان به چه صورت باشد.

هدف ها چه هستند؟

 هدف چیزی است که می‌خواهید به آن برسید.

این نتیجه مطلوبی است که شما یا گروهی از افراد برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده و متعهد می‌شوید. به زبان ساده هدف یک رویا با ضرب الاجل است.

یک هدف باید دیدگاه شما راجع به آینده باشد.

اهداف باید حاصل بررسی دقیق چیزهایی باشند که می‌خواهید در آینده به آنها برسید.

باید حساس به زمان باشد.

موثرترین اهداف محدود به زمان هستند. اهداف عموما بازه زمانی طولانی دارند. باید برای خود مشخص کنید که می‌خواهید در چه بازه‌ی زمانی به هدف خود برسید؟

چگونه اهداف مان را تعیین کنیم ؟

اگر از آن دسته افرادی هستید که نمی‌دانید کدام هدف برای زندگی شما مناسب است و همچنین نمی‌دانید چگونه برای خود هدفی تعیین کنید، باید شما را با سیستم هدف گذاری آشنا کنم. سیستم هدف گذاری از سه گام تشکیل شده است. ایده، اولویت بندی و ارزشیابی. ایده: برای اینکه مشخص کنیم در زندگی خواهان چه چیزی هستیم. اولویت بندی: که بتوانیم از زمان محدود عمرمان بیشترین استفاده را داشته باشیم . ارزشیابی:تا مشخص کنیم آیا هدف درستی را انتخاب کرده‌ایم یا خیر.  بیایید جزئیات هر گام را با هم بررسی کنیم.

گام اول – ایده

برای پیدا کردن هدف زندگی‌تان به دو نوع تفکر احتیاج دارید: تفکر متمرکز و تفکر پراکنده.

برای تفکر متمرکز یک جلسه ی خصوصی با خود برگزار کنید و سوالاتی که در ادامه خواهم‌گفت را از خود پرسیده و صادقانه به آنها پاسخ دهید و جواب های خود را یادداشت کنید.

 اول از خود بپرسید: چه آرزوهایی دارید؟ اگر یک غول چراغ جادو داشتید از او چه چیزهایی را درخواست می‌کردید؟ ممکن است پاسخ دهید می‌خواهم فلان خانه را بخرم یا فلان شغل را داشته باشم.

سوال دوم: از خود بپرسید اگر شکست نمی‌خوردید چه کارهایی را انجام می‌دادید؟ مهاجرت می‌کردید؟ دوباره کنکور می‌دادید و… .

سوال سوم: اگر مبلغ پولی که فکر می‌کنید برای شما کافی است را داشتید، چه کاری انجام می‌دادید؟

سوال چهارم: اگر فقط یکسال دیگر زنده بودید چه کارهایی انجام می‌دادید؟

در مرحله‌ی تفکر متمرکز به سوالات بالا پاسخ دهید و آنها را یادداشت کنید. اما ممکن است گاهی هنگام پیاده روی، ظرف شستن و یا دوش گرفتن در حال فکرکردن باشید و ناگهان ایده‌ای به ذهن‌تان برسد. به این حالت تفکر پراکنده گفته می‌شود. حتما ایده‌هایی که در مرحله‌ی تفکر پراکنده به ذهن‌تان می‌رسد را نیز یادداشت کنید.

گام دوم – اولویت بندی

در مرحله‌ی قبل همه‌ی ایده‌هایی که برای زندگی‌مان داشتیم را یادداشت کردیم. اما مشخص است که وقت و انرژی محدود ما اجازه‌ی دست یابی به همه ی اهدافمان را به ما نمی‌دهد.

اینجاست که اهمیت اولویت بندی مشخص می‌شود. برای اینکه بتوانید اهداف‌تان را اولویت‌بندی کنید از خود بپرسید: دستیابی به کدام یک از موارد برای من مهم‌تر و ضروری‌تر است؟ برای کدام مورد حاضرم سایر موارد را زیرپا بگذارم؟ دستیابی به کدام مورد باعث می‌شود که عمیقا به خودم افتخار کنم؟

توجه داشته باشید که برای رسیدن به هر هدفی باید مسائل دیگر را کنار گذاشته و برای هدف خود فداکاری کنید. پس بسیار مهم است که مشخص کنید کدام هدف از نظر شما ارزش این فداکاری را دارد؟

اهمیت اولویت بندی

 

گام سوم – ارزیابی

حال که اهداف خود را بر اساس اولویت مشخص کرده‌اید باید از آنها امتحان بگیرید. در این امتحان مشخص می‌شود که آیا موارد مشخص شده ارزش هدف شدن دارند یا خیر؟ آیا شما خود خواهان این موارد هستید یا به خاطر تلقین خانواده و یا اثر شبکه های اجتماعی آن هدف را انتخاب کرده اید؟ هرهدف برای اینکه در امتحان موفق شود باید امتیاز پنج مرحله را بدست بیاورد. در این صورت می‌تواند لقب هدف درست برای زندگی شما را دریافت کند.

سوال اول آزمون: آیا این هدف واقعا برای شما جذاب است؟ وقتی به این هدف فکر می کنید سر تا پا ذوق و هیجان می‌شوید یا خیر؟ آیا از فکر رسیدن به این هدف، قند در دل شما آب می‌شود یا خیر؟(۲۰ امتیاز)

سوال دوم آزمون: آیا این هدف برای شما معنادار هست یا خیر؟ شما خود خواهان این هدف هستید یا تحت تاثیر محیط و اطرافیان آن را انتخاب کرده اید؟(۲۰ امتیاز)

سوال سوم آزمون: بعد از رسیدن به این هدف چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا آن را به خاطر شادی خودت انتخاب کرده‌ای یا به خاطر برانگیختن حسادت دیگران؟ اگر نامرئی بودی باز هم همین هدف را می‌خواستی؟(۲۰ امتیاز)

سوال چهارم آزمون: آیا این هدف برای شما ضروری است؟ آیا ارزش تلاش کردن را دارد؟ زندگی شما واقعا به این هدف وابسته است؟(۲۰ امتیاز)

سوال پنجم آزمون: این هدف برای شما چالش های کافی دارد؟ اهداف باید برای شما چالش های واقع‌بینانه داشته باشند، جسارت شما را بالاتر ببرند، کمی شما را به شک و تردید بیاندازند و باعث بشوند از خود توقع بیشتری داشته باشید. البته نه آنقدر زیاد که کلا از شدت وحشت بیخیال هدف خود بشوید. (۲۰ امتیاز)

هدف مناسب شما باید بتواند امتیاز ۱۰۰ را کسب کند؛ در غیر این صورت هدف مناسبی برای زندگی شما نیست.

ارزیابی هدف

چگونه بعد از هدف گذاری به اهداف خود پایبند بمانیم؟

برای همه‌ی ما اتفاق افتاده که اهدافی را برای زمینه‌های مختلف زندگی مان تعیین کرده ایم اما اصلا به آنها متعهد نبوده‌ایم و یا در مسیر رسیدن به اهداف انگیزه‌ی خود را از دست داده و عملکردمان ضعیف شده است. در اینجا چند راهکار را بررسی می‌کنیم تا بتوانیم تا زمان رسیدن به اهداف در مسیر باقی بمانیم.

۱. خودتان را در حال دستیابی به هدف‌تان مجسم کنید

رسیدن به اهداف بزرگ ممکن است طاقت‌فرسا به نظر برسد به خصوص اگر نیاز باشد سبک زندگی خودتان را تغییر دهید. با این حال یک جنبه ی مثبت وجود دارد؛ می‌توانید مطمئن باشید اگر به هدف برسید کاملا احساس متفاوتی خواهید داشت. پس هر زمان که انگیزه‌ی شما کم شد حس خوب به خط پایان رسیدن را تصور کنید.

۲. لذت زودگذر زمان حال را با لذت ناشی از موفقیت مقایسه کنید

شاید خوابیدن بیشتر به جای بیدار شدن و تمرین کردن بسیار در لحظه وسوسه انگیز باشد. یا خوردن چیپس بسیار لذت بخش‌تر از خوردن یک وعده غذایی سالم باشد. اما سعی کنید در نظر داشته باشید خوشبختی و حس خوبی که بعد از رسیدن به هدف تان بدست می‌آورید بسیار زیباتر از لذت زودگذر لحظه‌ی حال خواهد بود.

۳. مسئولیت پذیری ایجاد کنید

سعی کنید با یک دوست در مورد کارهایی که باید برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید، صحبت کنید. سپس در بازه های زمانی مشخص پیشرفت خود را گزارش دهید. بسیار از افراد در مقابل اشخاص دیگر احساس مسئولیت بیشتری دارند.

ایجاد مسئولیت

۴. اهداف را به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید

تصور کنید میخواهید یک کتاب ۵۰۰ صفحه ای را مطالعه کنید. اگر تعداد صفحات را تقسیم بر ۶۰  کنید که مدت زمان مربوط به دوماه است؛ می‌بینید که روزانه باید چیزی در حدود هشت صفحه را مطالعه کنید. وقتی روزانه تمرکز خود را تنها بر روی این هشت صفحه بگذارید سطح استرس شما کاهش پیدا خواهد کرد.

۵. به پشت سر نگاه کنید

گاهی مسیری را که طی کرده اید بررسی کنید. اندازه گیری پیشرفت‌هایتان و دیدن اینکه در ابتدای مسیر در چه وضعی بودید و الان چقدر پیشرفت داشته‌اید، به شما انگیزه می‌دهد.

چه عواملی مانع رسیدن ما به اهداف‌مان می‌شود؟

عوامل جانبی زیر هم می توانند مانع رسیدن ما به اهداف مان شوند:

تنبلی: لذتی کوتاه مدت که اگر ادامه یابد در بلندمدت مانع دستیابی به اهداف می‌شود. برای غلبه بر تنبلی، می توانید مقاله‌ی دوازده راهکار موثر برای ترک اهمالکاری را مطالعه کنید.

بی انگیزگی: بی انگیزگی این است که در پاسخ به سوال (( چرا؟ )) جوابی نداریم که بدهیم. برای مثال اگر از خود بپرسیم که چرا می‌خواهم درسم را ادامه دهم و پاسخی برای آن نداشته باشیم، به این معناست که بی انگیزه هستیم.

ترس از شکست: ترس احساس طبیعی است که باعث می شود خودمان را از اشتباهات ایمن نگه داریم. انسان های موفق این توانایی را دارند که با ترس هایشان کنار بیایند و سعی کنند آنها را بپذیرند. اما در مواردی ترس از شکست آنقدر برای ما بزرگ است که حتی به ما اجازه نمی دهد هدفگذاری و برنامه ریزی را شروع کنیم.  اگر دچار این مشکل هستید مقاله‌ی ترس از شکست را مطالعه کنید.

 

ترس از شکست

استراتژی‌های هدف گذاری

حال که روش تعیین اهداف و راه‌‍‌های پایبندی به آنها را یاد گرفتیم، بیایید نگاهی به برخی استراتژی‌های معروف  و رایج هدفگذاری بیندازیم.

روش اول: هدف گذاری اسمارت SMART

شاید بتوان گفت هدف گذاری اسمارت شناخته‌ شده‌ ترین و معروف ‌ترین روش هدف گذاری است. هرکدام از حرف‌های کلمه  SMART  معرف ویژگی‌های این هدف گذاری هستند. یک هدف اسمارت هدفی است که اول ‌از همه مشخص (Specific)باشد. مطمئن شوید که هدف خود را با دقت و به طور واضح مشخص کرده اید.این هدف در وهله دوم باید قابل ‌اندازه ‌گیری  (Measurable) باشد.  چیزی را در هدف خود بگنجانید که بتوانید آن را اندازه گیری کنید. یک هدف اسمارت همچنین باید قابل ‌دسترس (Achievable)، واقع ‌بینانه  (Realistic) و در آخر داری محدوده زمانی (Time bounded) باشد. این ‌گونه که شما یک محدوده زمانی خاصی برای دستیابی به آن را مشخص کنید.

اگر بگویم” می‌خواهم بیشتر درس بخوانم” هدف مشخصی نیست. اما اگر بگویم ” می‌خواهم روزی یک ساعت بیشتر درس بخوانم” یک هدف مشخص است.

اگر بگویم” می‌خواهم درآمد بیشتری داشته باشم” یک هدف قابل اندازه گیری ندارم. اما اگر بگویم” می‌خواهم ده میلیون تومان درآمد داشته باشم” یک هدف قابل اندازه گیری است.

اگر بگویم” می‌خواهم در یک ماه بیست کیلو گرم وزن کم کنم” یک هدف واقع بینانه و قابل دسترس ندارم. اما اگر بگویم” می‌خواهم در هر ماه دو کیلو گرم وزن کم کنم” این هدف واقع بینانه است.

اگر بگویم” می‌خواهم رشد ۱۵ درصدی فروش داشته باشم” باید دقیقا مشخص کنم که این رشد فروش باید در چه بازه ی زمانی اتفاق بیفد. شش ماه، یکسال و … .

روش دوم: هدف گذاری HARD

حرف H معرف کلمه Heartfelt است: اگر میخواهید مهارت جدیدی را یاد بگیرید، افتخار داشتن یک مهارت جدید را تصور کنید. سپس از این حس غرور به عنوان انگیزه خود استفاده کنید .

حرف A معرف کلمه Animated است: تجسم کنید که رسیدن به هدفتان چگونه خواهد بود. هر حسی را که می توانید در آن بگنجانید و تصور کنید که صدا، حس، بو یا حتی مزه آن چگونه است تا بتوانید هر بار که به هدف خود فکر می کنید، آن احساس را به یاد بیاورید.

حرف R معرف کلمه Required است : در صورت امکان هدف خود را به چیزی که برای شما ضروری است متصل کنید. برای مثال: اگر میخواهید مهارت های پژوهشی خود را بهبود ببخشید، داوطلب شوید تا برای تیم خود یک گزارش تهیه کنید. این تعهد می تواند انگیزه ی شما برای ادامه دادن را افزایش دهد.

حرف D معرف کلمه Difficult است: هدفی را تعیین کنید که شما را به چالش بکشد. در اینصورت وقتی آن را کامل کردید احساس موفقیت خواهید کرد.

روش سوم : هدف گذاری WOOP

برخی افراد هدف گذاری WOOP را یک متود عالی برای ترک عاداتی می دانند که ممکن است دیگر آن را نخواهید.

حرف W معرف کلمه Wish است. مطمئن شوید که هدف شما برایتان هیجان انگیز است.

حرف O نیز معرف کلمه Outcome است. بهترین نتیجه ی ممکن موقع دستیابی به هدف خود را تجسم کنید. اگر این اتفاق بیفتد چه حسی خواهید داشت. اینکار را تا حد امکان باجزئیات و واضح انجام دهید.

حال به حرف سوم این روش هدف گذاری می‌رسیم که معرف کلمه Obstacle به معنی چالش و یا سختی است. در نظر بگیرید چه مواردی می تواند مانع رسیدن شما به موفقیت شود و یا سرعت شما را کم کند.

حرف p معرف کلمه ی Plan  است. برای هر مانعی که ممکن است در هدف شما اختلال ایجاد کند، راه حل پیدا کنید.

سخن پایانی

در مقاله به توضیح درباره ی هدف گذاری پرداختیم. فهمیدیم که انتخاب هدف یک امر ضروری برای آینده‌ی ماست و باید واقع بینانه انتخاب شود. باید آگاه باشیم که انتخاب هدف تنها آغاز ماجراست و باید در این راه آماده ی سختی های زیادی برای دستیابی به هدف مان باشیم. استراتژی های درستی را به کار بگیریم و با مواردی که ممکن است سد راه ما شوند مقابله کنیم. گام بعد برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف تان است. برای موفق شدن در این گام  و انجام برنامه ریزی اصولی می توانید مقاله ی برنامه ریزی را مطالعه کنید.

مررسی از نظرت

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *