همیشه برای خودم سوال بود که افراد موفق چگونه از ذهن ناخودآگاه خود برای رسیدن به اهدافشان استفاده میکنند. آنها از لحاظ ذهنی چه تفاوتی با سایر انسانها دارند؟
یا زمانی که کتابهای مختلف درباره ذهن انسان و روشهایی برای تقویت آن میدیدم، برایم سوال میشد که مگر قدرت ذهن انسان چقدر است؟
همین باعث شد تا دست به تحقیق بزنم و راجع به ابعاد مختلف ذهن انسان تحقیق کنم. وقتی فهمیدم ذهن چه کارهایی میتواند بکند و چقدر در زندگی روزمره موثر است، شگفتزده شدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا بخشی از اطلاعاتی را که در این باره به دست آوردهام با شما به اشتراک بگذارم.
در این مقاله به دنیای بیکران ذهن سفر میکنید و درباره قدرت آن برایتان صحبت میکنم. همچنین به نکاتی که باید در مورد ذهن خود بدانید و اینکه چگونه بر آن مسلط شوید هم به شما اطلاعاتی میدهم.
ذهن شامل چه قسمتهایی میشود؟
از نظر فروید(از بزرگترین بنیانگذاران روانشناسی) ذهن انسان مانند یک کوه یخ است. در واقع بخش اعظم این کوه یخی زیر آب پنهان شده است. انسان به علت سطحینگر بودنش فکر میکند که لایه عمیق آن مهم نیست. در صورتی که کاملا برعکس هست و قسمت اعظم و مهم کوهِ ذهن شما زیر آب قرار دارد. دقیقا جایی که شما آن را نمیبینید.
این کوه از سه بخش اصلی تشکیل شده است.
۱- بالای آب: ذهن خودآگاه
۲- دقیقا زیر خط آب: ذهن نیمه خودآگاه یا پیشآگاه
۳- زیر آب: ذهن ناخودآگاه
و این سه لایه در تمامی عملکردهای ما در زندگی نقش دارند.
ذهن توسط چه بخشهایی کنترل میشود؟
یونگ (از بنیانگذاران روانشناسی)معتقد بود بسیاری از مشکلات روانی انسانها ریشه در بچگی آنها دارد. به گفته او سه منبع اصلی ذهن انسان، شامل خود، ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی است.
خود یعنی همان ذهن خودآگاه که تحت اختیار کامل انسان است.
ناخودآگاه شخصی شامل مجموعه اطلاعاتی است که شما به طور کامل فراموششان کردهاید و یا ذهن ناخودآگاهتان آنها را سرکوب کرده است؛ اما هنوز هم در ذهنتان وجود دارند.
ناخودآگاه جمعی که تاریخچه گستردهتری دارد، همان میراثی است که اجدادمان برایمان به یادگار گذاشتهاند. از زمانی که اولین انسانها پا روی زمین گذاشتند، تشکیل این ضمیر ناخودآگاه شروع شد. هر چه گذشت، این بخش از ذهن انسان وسیعتر شد و تکامل یافت. در نتیجه هر انسانی که متولد میشود، به طور پیشفرض بسیاری از اطلاعات و تنظیمات ذهنی مشترک با سایر انسانها را دارد. ناخودآگاه جمعی در مواقعی ممکن است آنقدر هم مفید واقع نشود(مخصوصا در جوامع امروزی)؛ اما به هر حال ما بدون وجودش ممکن بود از بین برویم.
هر کدام از لایههای ذهنی ما چه عملکرد و وظایفی دارند؟
حال میخواهم توضیح دقیقتری راجع به هر یک از این لایهها بدهم.
۱- ضمیر خودآگاه
این بخش شامل مجموعهای از احساسات، عواطف، افکار، امیال و خواستههایی هستند که در لحظه به آنها آگاه هستیم. هر اراده و تصمیمی که از ما سر میزند از همین ضمیر است. یکی از پرکاربرد ترین کارهای این بخش، حافظه است. حافظهی قابل دسترس و بازیابی ما در واقع مربوط به خودآگاه ماست. جالب است بدانید که اطلاعات رد و بدل شده و احساسات ما در حافظهی خودآگاه ممکن است دستخوش تغییر شود. قدرت تسلط انسان روی این ضمیر بیشتر از بخشهای دیگر است.
۲- ضمیر پیشآگاه
این بخش که مرزی بین خودآگاه و ناخودآگاه است، وظایف خاص خودش را دارد. دسترسی به آن نیز نسبتا راحت است. برای مثال شاید در حال حاضر به موبایلتان فکر نکنید ولی میتوانید در هر زمانی آن را به یاد بیاورید. پس هر آنچه را که بتوانید با کمی فکر کردن به خاطر بیاورید، مربوط به ضمیر پیشآگاه شما میشود.
۳- ضمیر ناخودآگاه
رسیدیم به قسمت جذاب و خارق العاده ذهن!
همانطور که کمی قبلتر گفتم، ضمیر ناخودآگاه بسیار گسترده است و هنوز ابهامات زیادی در کشف کامل آن وجود دارد. این بخش مخزن عظیمی از اطلاعات، احساسات، خاطرات و افکار ما انسان هاست. ناخودآگاه انسان از آنجایی که هرگز غیر فعال نمیشود، همه چیز را به طور کامل ثبت میکند. برای همین است که آن را به یک دستگاه ضبط بدون توقف تشبیه میکنند. البته لازم به ذکر است که همین قابلیتش باعث شده تا بیشتر عواطف و افکار منفی را در خود ذخیره کند. در هر صورت ناخودآگاه جایی است که به آن منبع اولیه رفتار انسان میگویند. دسترسی به این بانک حافظه بزرگ اصلا کار سادهای نیست و اغلب توسط روانکاوان انجام میشود.
در واقع این بخش از مغز ما مثل یک کودک بازیگوش و خام است که اصلا منطقی نیست. همچنین ناخودآگاه ما یک چیز را یک بار برای همیشه یاد میگیرد و اطلاعات درونش دائما تغییر نمیکند. برای همین است که وقتی یک بار راه رفتن را یاد میگیرید، دیگر نیازی به یادگرفتنش ندارید.
هر بخش از ذهن ما در زندگی روزمره چگونه ممکن است ظاهر شوند؟
در ادامه میخواهم تعدادی موقعیت را برایتان مثال بزنم. احتمالا شما نیز با این اتفاقات رو به رو شده و یا شاید درگیرشان بودهاید. موقعیتهایی که حضور پررنگ ناخودآگاه را در زندگی نشان میدهند.
موقعیت ۱:
وقتی که تصمیم میگیرید تا سبک تغذیه ناسالم خود را کنار بگذارید، اما پس از مدتی نسبتا کوتاه دوباره به همان سبک ناسالم برمیگردید.
موقعیت ۲:
وقتی یک فرد معتاد با روشهای مختلف و با اراده خودش ترک میکند؛ ولی بعد از چند وقت دوباره او را در حال مصرف مواد مشاهده میکنید.
موقعیت ۳:
وقتی که برای کودکی یک اتفاق بسیار ناگوار رخ میدهد و او تمام وجودش پر از اضطراب و ترس میشود. اما پس از گذشت چند سال دیگر حتی آن واقعه را به خوبی به یاد نمیآورد.
موقعیت ۴:
زمانی که به صورت ارادی تصمیم میگیرید بخوابید اما هرکاری میکنید نمیتوانید. با اینکه ذهن خودآگاه شما تمایل به خواب دارد اما ناخودآگاه باعث میشود که شما بیدار بمانید.
در همه این موقعیتهایی که برایتان گفتم، نقش اصلی به عهده ضمیر ناخودآگاه شما است. این ذهن ناخودآگاه است که برای حفظ بقای شما تلاش میکند. به خاطر همین سعی میکند تا شما از منطقه امن خود بیرون نیایید. حتی در برخی موارد(مثل موقعیت ۳ و ۴) به علت وجود احساسات سرکوب شده و هرج و مرجی که در ناخودآگاه وجود دارد، خودآگاه انسان نمیتواند نقش خود را به درستی ایفا کند.
تفاوت اصلی بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه
با وجود اینکه ضمیر ناخودآگاه بسیار وسیع است؛ اما هر یک از این دو به شدت مهم هستند. ضمیر خودآگاه مانند انسانی عاقل، منطقی و فعال است که به شکل گیری ناخودآگاه کمک زیادی میکند.
از سوی دیگر ضمیر ناخودآگاه مانند یک کودک بازیگوش و لجباز است که خیلی از مواقع دست از نافرمانی برنمیدارد. با این حال قدرت ناخودآگاه به حدی زیاد است که هیچگاه خسته نمیشود. حتی وقتی که به خواب عمیقی فرورفتهایم، این ضمیر خودآگاه ماست که خوابیده و ناخودآگاه ما کاملا هوشیار است تا وقایع را با دقت کامل ثبت کند. پس خیلی منطقی به نظر میرسد اگر بگویم که کارخانه تولید رویا در ذهن شما ضمیر ناخودآگاه میباشد.
تفاوت دیگری که بین این دو ضمیر وجود دارد این است که طرز فکر خودآگاه ما با کلمات و زبان است اما ناخودآگاه ما کاملا متکی بر اشکال و نماد و حافظه دیداری است.
یکی دیگر از تناقضهای مشکلساز این است که شما وقتی به طور ارادی تصمیم به ترک یک عادت بد میگیرید، از نظر خودآگاهی آن را خودتان انتخاب کردهاید اما ناخودآگاه شما چون با منطق و شعور آشنایی ندارد، شما را از ترک آن عادت منصرف میکند. برای اینکه در دام این بازی ذهن نیفتید، پیشنهاد میکنم به مقاله مربوط به عادت مراجعه کنید.
اما با این وجود شما نباید با خواندن این مطالب، تسلیم خواستههای ناخودآگاه خود شوید. شما با دانستن نحوه همکاری این دو بخش و آگاهی به کارکرد ناخودآگاه، خیلی بهتر میتوانید از تلههای آن دوری کنید.
آیا خودآگاه و ناخودآگاه به هم مربوط هستند؟
بله، قطعا!
مهمترین تصمیمات و اتفاقات زندگی ما براساس همکاری این دو صورت میگیرد. برای مثال فرض کنید که با یک موقعیت چالشی جدیدی در زندگی خود رو به رو شدهاید. ذهن شما برای حل این مشکل از تجربیات قبلی خود در تمام طول زندگیتان (با کمک ناخودآگاه) استفاده میکند و برای اجرای یک راه حل جدید (با کمک خودآگاه) تصمیم میگیرد.
از آنجایی که خودآگاه در تشکیل ناخودآگاه نقش دارد، پس این دو از این طریق به هم مرتبط هستند. اما مسئله این است که وقتی در ناخودآگاه چیزی شکل میگیرد، تغییر آن بسیار سخت است. تنها راهی که برای تغییر ناخودآگاه وجود دارد این است که با تکرار کارهای خودآگاه، آن را به بخش ناخودآگاه خود انتقال دهید. به همین دلیل است که برای ایجاد یک عادت جدید شما نیاز دارید تا آن را به مدت طولانی و هرروزه تکرار کنید تا به بخشی از ضمیر ناخودآگاه شما تبدیل شود.
درست است که خودآگاه شما باعث تشکیل ناخودآگاهتان میشود اما اتفاق جالب این است که تمامی تصمیماتی که در طول زندگی خود میگیرید، به طرز باورنکردنیای به ضمیر ناخودآگاه شما وابسته است. پشت تمامی ترسها، باورها، نگرانیها و امیال شما ناخودآگاهتان کمین کرده است. پس این دو بخش به شدت به یکدیگر مرتبط هستند و از هم تاثیر میپذیرند.
قدرت ذهن ناخودآگاه
ضمیر ناخودآگاه به قدری قدرتمند است که حتی نمیتوانید تصورش را بکنید! اگر قدرت این بخش از ذهنتان را زود تر میدانستید، زندگی شما نسبت به الان بسیار متفاوت بود. هر اطلاعاتی را که فکرش را بکنید با وضوح کامل در این بخش ذخیره شده؛ بدون ذرهای خطا.
شاید فکر کنید که خاطرات زیادی را فراموش کردهاید، اما ذهن شما هیچکدام از آنها را فراموش نکرده و اطلاعات را دور نریخته است. در واقع ذهن شما فقط آنها را در بخشهای عمیق خود دفن کرده و دوباره قابل دستیابی هستند. برای اینکه ملموستر باشد، بگذارید اینگونه بگویم که تا سن ۲۱ سالگی، شما نزدیک به صد دایره المعارف در ذهنتان ذخیره کردهاید. حتی در سالمندی، با هیپنوتیزم میتوانید خاطرات سالها پیشتان را به خاطر بیاورید.
ناخودآگاه شما همواره به دنبال این است که باورهایش را به واقعیت تبدیل کند و به قولی مُهر تاییدی روی تمامی آنها بزند. این موضوع هم میتواند خطرناک باشد و هم مفید. برای همین بهبود عملکرد ناخودآگاه شما در آیندهتان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند.
آسیبهایی از جانب ضمیر ناخودآگاه
احتمالا اسم طرحواره را قبلا شنیدهاید. زمانی که در سنین ابتدایی از زندگی خود هستید، دنیای شما در خانواده تعریف میشود. ناخودآگاه برای تضمین بقای شما، به دنبال ساختن طرحهایی در ذهن است تا بتواند با استفاده از آنها با دنیای بیرون ارتباط خوبی برقرار کند. در دوران کودکی و نوزادی هر یک از این طرحهایی که شکل میگیرد، بعدها به شکل تعامل با دنیای بیرون، خود را نشان میدهند. اما این طرحوارهها اگر به طور آسیبزا شکل بگیرند، میتوانند در بزرگسالی برای فرد مشکل ایجاد کنند. برای مثال اگر خانواده نتواند نیازهای کودکش را برطرف کند و یا بیش از حد نیازهایش را برطرف کند، به این مشکل دچار میشود.
حال اینکه در چه خانوادهای بزرگ میشوید و افراد مهم زندگیتان چگونه با شما رفتار میکنند، از کنترل شما کاملا خارج است. ممکن است خانوادهای داشته باشید که با رفتار و تربیت نادرست، باعث شدهاند تا طرحوارههای ناکارآمدی در ذهن شما شکل بگیرند یا برعکس.
با فرض اینکه یک فرد در خانوادهای ناسالم بزرگ شود، در سنین بالاتر با مشکلات زیادی مواجه میشود. هر طرحوارهای میتواند بخشی از زندگی فرد را در بر بگیرد. برخی از آنها ممکن است باعث شوند تا فرد در روابط عاشقانهاش به مشکل بخورد. بعضی از آنها میتوانند در جنبههای شغلی یا درسی فرد تاثیر بگذارند. در نتیجه ناخودآگاه با تشکیل چندین طرحواره، روی تمامی جنبههای زندگی فرد اثر میگذارد. بنابراین شما برای پیشگیری از مشکلات ناشی از طرحوارهها بهتر است که با یک روانشناس در رابطه با آنها صحبت کرده و راهی برای کنترلشان بیابید.
بهبود عملکرد ذهن ناخودآگاه؛ عاملی برای داشتن زندگی بهتر
برای اینکه ضمیر ناخودآگاه شما، تحت کنترل شما در بیاید، باید از نقطه ضعفش استفاده کنید. از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه مانند کودکی بازیگوش است، میتوانید با چند روش ساده کاری کنید که به حرف ضمیر خودآگاهتان گوش کند. یکی از مهمترین راهکارها، تکرار و تمرین یک عادت است؛ عادتی مثل نوشتن. اتفاقا مقالهای مرتبط با معجزه نوشتن قرار دادیم تا بیشتر با تاثیرات فوق العاده آن آشنا شوید.
اگر از شما بپرسم که در حال حاضر از زندگی چه میخواهید و خواسته قلبی شما چیست، میدانم که لیست بلندی از آرزوها دارید. اما یکی از موانع اصلی برای نرسیدن به هدفتان همین ضمیر ناخودآگاه شماست.
کاری که میتوانید بکنید این است که با نوشتن خواستههایتان به طور روزانه و مکرر، میتوانید این را در ذهن ناخودآگاه خود بگنجانید که دقیقا چه میخواهید. حال برای عملی کردن این آرزوها تمام تلاشتان را بکنید. خواهی دید که مسیرتان نسبت به قبل از نوشتن روزانه چقدر هموارتر شده است. اما این فقط یک طرف ماجراست.
همانطور که میدانید زبانِ ارتباطی ناخودآگاه، تصویر و نماد است. شما میتوانید با پی در پی تصور کردن خواستههایتان در مراقبهها، این امیال را در ذهنتان ثبت کنید.
وقتی اینکارها را به صورت مکرر انجام دهید و به عادت تبدیلشان کنید، ناخودآگاهتان شما را به سمتی میبرد که میخواهید. انجام اینکار به ظاهر ساده به نظر میرسد اما مسیر طولانی و سختی دارد. با این حال بسیاری از افراد موفق در جهان اعتراف کردهاند که دلیل موفقیتشان همین بوده است. پس هدف دور از دسترسی نیست و میتوان به آن رسید. باید از منطقه امن زندگی خود بیرون بیایید و به ذهنتان فرصت رشد و پیشرفت بدهید. برای انجام بهتر اینکار، پیشنهاد میکنم به مقاله مربوط به منطقه امن وبسایت مراجعه کنید.
روانشناسی و ضمایر ذهن انسان
تمامی روانشناسان از قدرت فوق العاده ضمیر ناخودآگاه (که فقط به بخشی از آن اشاره شد) آگاه هستند. برخی از مراجعانی که برای درمان مشکلاتشان به روانشناس مراجعه میکنند، نیازمند روانکاویهایی هستند که مربوط به ذهن ناخودآگاه آنها میشود. روانشناسان برای دسترسی به اطلاعات دفن شده در ناخودآگاه فرد نیاز دارند تا از هیپنوتیزم استفاده کنند. همین استفاده از هیپنوتیزم نشان میدهد که ناخودآگاه همیشه در دسترس است و کار خودش را به درستی انجام میدهد. آنها با دسترسی به خاطرات و احساسات سرکوب شده در اعماق ذهنتان، میتوانند روند درمان را سریعتر و راحتتر کنند.
جالب اینجاست که خاطرات گذشته به طوری واضح هستند که انگار یک دوربین فیلمبرداری آنها را ثبت کرده است. از معجزات ذهن ناخودآگاه همین است که همه چیز را دقیق و بدون هیچگونه تغییری در خود نگه داشته است.
جمع بندی
در این مقاله به طور مجزا راجع به تمامی ضمایر انسان صحبت کردم و درباره ضمیر گسترده ناخودآگاه، کمی دقیقتر به شما اطلاعات دادم. با توجه به مطالبی که در این مقاله خواندید، این شمایید که تصمیم میگیرید از الان به بعد چقدر به ضمایر خودآگاه و ناخودآگاهتان اهمیت دهید. اگر از همین امروز برای به دست گرفتن کنترل ناخودآگاه خود تلاش کنید، به راحتی در چند سال بعد میتوانید در جایگاهی باشید که میخواهید.
این مقاله را با دوستانتان به اشتراک بگذارید تا آنها هم درباره قدرت ذهنشان اطلاعات مفیدی کسب کنند.
عالی بود
قشنگ بود