خلاق باش و پادشاهی کن!


فهرست مطالب

به تصور ما خلاقیت مثل چشم رنگی است! یعنی همه­ ما دوست داریم آن را داشته باشیم و فکر می­کنیم به صورت مادرزادی در بعضی از افراد وجود دارد و در بعضی دیگر نه. اما این طرز تفکر از پایه غلط است. چرا؟ در این مقاله مفصل راجع به دلایل آن صحبت خواهیم کرد و به شما آموزش خواهیم داد که چگونه با تلاش و صبوری چشمان خود را رنگی کنید!

پس در گام اول بیایید طرز تفکر مادرزادی بودن خلاقیت را بیرون بریزیم. البته که بعضی از افراد پتانسیل و استعداد بیشتری برای خلاق بودن دارند اما همه­ انسان­ ها، تاکید می­کنم همه­ انسان­ ها می­ توانند خلاقیت را در وجود خود پرورش دهند. مسیر پرورش خلاقیت، مثل مسیر پرورش هر مهارت دیگری طولانی است و به تلاش، مداومت و صبوری نیاز دارد. پس بیان تکنیک­ های افزایش خلاقیت از ما و پرورش آن با شما!

خلاقیت چیست؟

همه­ ما می­ دانیم خلاقیت چیست ولی اگر بگویند آن را توضیح بده شاید نتوانیم تعریف دقیق و درستی را بیان کنیم. من فکر می­کنم تعریف کردن خلاقیت با ماهیت آن در تضاد است چون به این معنی است که برای آن چهارچوب و محدوده قائل شده ایم؛  در حالی که هدف اصلی در خلاقیت این است که چهارچوب ­ها را حذف کنی و بگذاری ذهنت مثل پرنده به هر سو که می­خواهد پرواز کند.

خلاقیت یعنی ذهن به هر کجا که می خواهد پرواز کند.

اما ناچاراً برای صحبت کردن راجع به یک موضوع و داشتن درک روشن، باید تعریف خود را از آن بیان کنیم. احتمالا با شنیدن واژۀ خلاقیت اولین چیزی که به ذهنمان می آید طرح ایده­ های نو یا ساختن چیزهای جدید است. حتی واژۀ انگلیسی آن یعنی creativity هم که از create می­ آید به ساختن اشاره می­کند.

ولی در حقیقت خلاقیت یک مفهوم پیچیده و گسترده است؛ پس بیایید آن را تجزیه کنیم.

تجزیه خلاقیت:

  • خلاقیت یک توانایی است:

همانطور که گیتار زدن، مجسمه سازی و آشپزی کردن توانایی هستند؛ خلاقیت هم یک توانایی است. بنابراین تمام ویژگی ­هایی که توانایی­ ها دارند را می­ توان برای خلاقیت هم نام برد. یعنی همانطور که گفته شد با تلاش و تمرین می­توان خلاقیت را به دست آورد و در آن حرفه ای شد.

  • خلاقیت به معنای فراتر رفتن از شیوه ­های سنتی تفکر و عمل است.

خلاقیت یعنی محدودیت­ ها و مشکلات موجود در هرچیز قدیمی (که می­ تواند طرز فکر، عمل، اشیاء و …) باشد را شناسایی کنیم و در جهت بهبود آن گام برداریم.

  • خلاقیت می­تواند نگاه متفاوت باشد.

خلاقیت همیشه به معنای ساختن چیزهای نو، اکتشاف و اختراع نیست. گاهی خلاقیت به معنای داشتن نگاه متفاوت و جدید به مسائل است. یعنی به چیزهایی که از قبل کشف شده و بیان شده اند، از دریچۀ متفاوتی نگاه کنی یا ارتباط بین چیزهای قدیمی را پیدا کنی.

  • خلاقیت، عملِ تبدیل ایده­ های تخیلی به واقعیت است.

در بعضی از تعاریف گفته می­ شود که “اگر ایده ­هایی دارید اما به آنها عمل نمی­ کنید، خیال پرداز هستید نه خلاق!” یعنی ایده­ های جدید باید با عمل همراه باشد تا بتوان نام خلاقیت را روی آن گذاشت و صرفا پرداختن به آنها در ذهن کافی نیست. اگر کسی هستید که در اکثر مواقع ایده پردازی می کنید اما به دنبال عملی کردن آنها نمی روید مقالۀ “عملگرایی از صفر تا صد” می تواند برای شما کمک کننده باشد.

  • خلاقیت بهره برداری از منابع درونیست.

منابع درونی عبارتند از دانش، بینش، اطلاعات و تمام چیزهایی که در ذهن ما وجود دارد. منابعی که سالیان سال آن ها را در ذهن خود انباشته ایم. کافیست دستی به سر و روی این اطلاعات بکشیم و با سازماندهی کردن آن ها، ایده­ های خلاقانه را استخراج کنیم.

  • خلاقیت فقط مربوط به امور هنری نیست.

با شنیدن واژۀ خلاقیت اغلب به یاد حوزه ­های هنری می­ افتیم و واژۀ خلاق را عموماً برای هنرمندان مثل طراحان و نوازندگان به کار می­ بریم. در صورتی که خلاقیت در تمام حوزه ­ها وجود دارد و می­ توان از مزایای آن در هر زمینه­ ای بهره برد.

خلاقیت فقط مربوط به امور هنری نیست و در تمام حوزه ها آثار مفیدی دارد.

خلاقیت به چه دردی می‌خورد؟

فواید خلاقیت آنقدر بر همگان آشکار است که پرسیدن سوال خلاقیت به چه دردی می خورد مثل این است که بگوییم اینترنت به چه دردی می ­خورد! عنوان مقاله یعنی “خلاق باش و پادشاهی کن” هم به فواید بی شمار خلاقیت اشاره دارد. پس این بخش را به بیان اهمیت خلاقیت اختصاص می­ دهیم. (خلاصه اینکه پرداختن به اهمیت خلاقیت، خیلی اهمیت دارد!)

۱. تقویت روحیه، از آثار بدیهی خلاقیت:

هنگامی که یک کار خلاقانه را به پایان می­ رسانیم، مغزمان پر از دوپامین می­ شود. دوپامین یک ترکیب آلی است که مهم ترین نقش را  در ایجاد لذت و پاداش دارد و در انسان ایجاد سرخوشی می­ کند. پس انجام کار به روش خلاقانه، یک داروی ضد افسردگی کاملا طبیعی است و به ما انگیزه و احساس خوب می ­دهد.

علاوه بر این استفاده از خلاقیت در کار موجب رسیدن به نتایج بهتر می­ شود،  پس ذهن و روحیه با دیدن این موضوع دست در دست هم پر قدرت ادامه می­ دهند!

۲. افزایش اعتماد به نفس:

محققان با انجام آزمایشی دریافتند که فقط ۴۵ دقیقه هنرنمایی رایگان برای بهبود اعتماد به نفس کافیست. در این آزمایش شرکت کنندگان ۱۸ تا ۵۹ ساله با استفاده از هر چیزی که دوست داشتند به خلق یک اثر پرداختند. بعد از پایان کار از آن ها ۱۰ سوال پرسیده شد و پاسخ سوالات افزایش ۷۳ درصدی اعتماد به نفس را نشان می ­داد. نتیجه ای فوق العاده برای این بازه زمانی کوتاه!

هیچ حسی بهتر از آن لحظه که کار خود را به پایان می ­رسانی و رضایت شخصی تمام وجودت را فرا می­ گیرد یافت نمی­ شود. (حسی که من بعد از پایان نوشتن مقاله­ و مشاهده­ دسترنج خود دارم(: ) این رضایت شخصی در گروی استفاده از مهارت خلاقیت در مسیر دستیابی به نتایج است و تاثیر به سزایی در افزایش اعتماد به نفس دارد.

۳. بهبود عملکرد شناختی:

مطالعات نشان می ­دهد که نوازندگان در مقایسه با  کسانی که با ساز بزرگ نشده اند، ارتباط مغزی بهتری دارند. هنگام نواختن موسیقی، در عین حال که نیمکرۀ چپ مغز با تمام قوا روی عملکردهای حرکتی تمرکز کرده است؛ نیمکرۀ راست شش دنگ حواسش به ملودی است. موسیقی به عنوان یک فعالیت خلاقانه منحصر به فرد است زیرا هر دوطرف مغز را همزمان تحریک می ­کند و در طول زمان به بهبود عملکرد شناختی کمک می­ کند.

در نتیجه والدین اغلب کودکان خود را به خلاق بودن تشویق می­ کنند چون برای رشد مغز کودک مفید است. وقتی خلاق هستیم از بخش­ های غیر فعال مغز برای انجام کارهای روزمره استفاده می­ کنیم و آنها را از حالت انفعال در می­ آوریم.

آموختن موسیقی سبب ارتباط بهتر بین دو نیمکره مغز می شود و در پرورش خلاقیت موثر است.

۴. کاهش استرس و اضطراب:

وقتی در حال انجام فعالیت­ هایی هستیم که تحریک کنندۀ خلاقیت هستند، مثل رنگ کردن کتاب رنگ آمیزی، تمام نگرانی­ های خود را فراموش می­ کنیم. پس در هر فعالیتی اگر خلاقیت را چاشنی کار کنیم، از حالت خشک و جدی خارج شده و به یک فعالیت جذاب تبدیل می­ شود. در نتیجه آنقدر غرق در کار می­ شویم که استرس و اضطراب فرصت خودنمایی پیدا نمی­ کنند.

۵. خلاقیت باعث می­ شود ز گهواره تا گور دانش بجوییم:

وقتی خلاقیت را در خود پرورش می­ دهیم، یاد می­ گیریم پرسشگر باشیم و همواره از دریچۀ متفاوتی به مسائل پیش رو نگاه کنیم. این موضوع به ما یادآور می­ شود که هیچ گاه مسیر آگاهی و ایده­ های نو انتها ندارد و تا ابد می­ توان سوالات جدید طرح کرد و برای رسیدن به جواب، به کسب دانش پرداخت.

۶. تقویت تفکر حل مسئله:

تمرین خلاقیت این مهارت را در ما می­ پروراند که مسائل را بدون یافتن راه حل رها نکنیم. چون از دیدگاه یک انسان خلاق، دریچه­ های بی شماری برای نگاه کردن به مشکلات وجود دارد. اگر یک مسیر را طی کردی و به جواب نرسیدی، مسیر دیگری را امتحان کن. همچنین چون داشتن ذهن خلاق ما را سمت ایده­ های بکر و جدید می­ برد، احتمال و سرعت رسیدن به جواب نیز بیشتر می­ شود.

این مهارت فقط مربوط به حوزه­ کار نیست. در زندگی هم موانع و بن بست­ های بی شماری وجود دارد که ما را از مسیر نرمال خارج می­ کند. مهارت حل مسئله به ما کمک می­ کند در اینجور مواقع ناامید نشویم و با خلق یک راه جدید ادامۀ مسیر را بپیماییم.

۷. خلاقیت، عامل هدفمندی:

خلاقیت می­ تواند موجب خلق اهداف جدید شود. وقتی از دید متفاوتی به جهان می­ نگری متوجه مشکلات یا مسائلی می­ شوی که سایرین نشده اند. پس این مشکل برای تو به هدفی تبدیل می­ شود که آن را دنبال کنی. همچنین سایر مزایای خلاقیت مثل افزایش انگیزه، علاقه به یادگیری و افزایش اعتماد به نفس موجب پایبندی به هدف می­ شود.

۸. افزایش انگیزه:

تفکر خلاقانه بن بست­ های مسیر رسیدن به موفقیت را به چهارراه تبدیل می­ کند! در نتیجه با کشف راه ­های جدید انگیزه میگیری و پر قدرت شروع به دویدن می­کنی. همچنین افراد خلاق معمولا بیشتر موفقیت کسب می­کنند و به خاطر ایده­ های جدید توسط دیگران تشویق می­ شوند، همین موجب می­شود انگیزه قدرت گرفته و ما را در طول مسیر همراهی کند.

۹. خلاقیت، پلی به سمت نوآوری:

اگر بخواهیم تنها یک فایدۀ خلاقیت را نام ببریم آن نوآوری است؛ زیرا تمام فواید دیگر را هم در دل خود دارد. خود واژۀ نوآوری بیانگر معنای آن است. یعنی نو را آوردن!  در حقیقت اگر عملی شدن ایده­ های خلاقانه را یک فرآیند در نظر بگیریم، نوآوری انتهای این فرآیند است.

نوآوری انتهای فرآیند خلاقیت است.

اگر نوآوری وجود نداشت احتمالا هنوز در غارها زندگی می­کردیم و مشکل اساسیمون این بود که امشب کی بره شکار! گذر از دورۀ غارنشینی و رسیدن به پیشرفت­ های کنونی حاصل نوآوریست. حاصل پرسیدن سوال “چه می­شود اگر…” است. پس دانستن این که خلاقیت، قدم اول در مسیر نوآوری است بیانگر اهمیت آن است.

۹ راه کاربردی برای افزایش خلاقیت:

خب رسیدیم به بخش جذاب ماجرا! همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، خلاقیت یک ویژگی ذاتی نیست و همۀ انسان­ ها می ­توانند با تلاش و تمرین آن را در وجود خود پرورش دهند. با توجه به فوایدی که نام بردیم احتمالا تا حالا متوجه شده ­اید که خلاقیت از نان شب واجب تر است! پس در این بخش به راه­ های پرورش خلاقیت می­ پردازیم.

۱. مطالعه، اولین گام برای افزایش خلاقیت است:

در زمینه ­ای که می ­خواهیم خلاق باشیم باید بسیار مطالعه کنیم و خود را به روز نگه داریم. باید بدانیم دیگران قبلا در این زمینه چه مواردی را  مطرح کرده­ اند و به چه نتایجی رسیده ­اند، در حال حاضر چه ایده­ های جدیدی در این زمینه مطرح شده است و برای چه سوالاتی هنوز پاسخی پیدا نشده است. مطالعه و یادگیری مستمر نیز بسیار حائز اهمیت  است. چون هرچقدر در یک حوزه حرفه­ ای شوی، توانایی بیشتری برای ارائه­ ایده­ ها و پاسخ­ های مناسب خواهی داشت.

گاهی کسب اطلاعات درسایر زمینه­ ها اعم از مرتبط و غیرمرتبط نیز برای افزایش خلاقیت می­ تواند مفید باشد. به عنوان مثال وقتی به مسیر کشف درمان­ های مختلف برای سرطان نگاه می­ کنیم متوجه می­ شویم، کشفیات و پژوهش­ ها در زمینه­ های شیمی و نساجی منجر به کشف روش­ های درمان سرطان شدند. کسانی که روش پرتو درمانی یا شیمی درمانی را کشف کردند با مطالعه در سایر زمینه­ ها توانستند به ارتباط بین این مواد با درمان سرطان پی ببرند. پس علاوه بر مطالعه و یادگیری در شاخۀ مورد نظر نباید از مطالعه­ علوم دیگر غافل شد زیرا گاهی نتایج حاصل از دو شاخه­ نامرتبط به هم پیوند می­ خورند و ایده­ های خلاقانه را ایجاد می­ کنند.

نتیجه گیری

وقتی به اندازۀ کافی مطالعه می ­کنیم، با متخصصان در زمینۀ موردنظر صحبت می­ کنیم و به طور کلی ورودی­ های کافی داریم؛ ایده­ های جدید ظاهر می­ شوند. البته تنها راه گسترش دامنۀ اطلاعات، مطالعه نیست و گاهی می­ تواند استفاده از منابع صوتی یا دیداری باشد. مثل شنیدن پادکست ­های مختلف یا دیدن ویدئوهای آموزشی. به طور کلی هدف اصلی باید استفاده از هر نوع منبعی برای افزایش اطلاعات باشد.

برای اینکه مطالعه مفید تری داشته باشید، شما را به بررسی مقاله “روش های یادگیری و مطالعه موثر” دعوت می کنم.

۲. ذهن پرسشگر، ما را به سمت ایده های خلاقانه و خلاقیت هدایت می کند:

اگر همیشه همه چیز را همانطور که هست بپذیریم هیچ گاه به دنبال کشف ایده های خلاقانه نمی­رویم. پس گام دوم پرسشگر بودن است. برای افزایش خلاقیت و طرح ایده های خلاقانه باید مدام به دنبال طرح سوالات مناسب بود و گاهی پاسخ ­هایی که از قبل داده شده است را زیر سوال برد. ارائۀ ایده ­های جدید همیشه با طرح یک سوال آغاز می­ شود. به عنوان مثال ساخت اپلیکیشن اینستاگرام با این سوال بود “چه می­ شود اگر انسان­ ها بتوانند عکس­ های خلاقانه بگیرند و آن را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؟”

داشتن ذهن پرسشگر یکی از راه های رسیدن به تفکر خلاق است.

۳. از خلق ایده ­های نامناسب نترسیم:

گاهی لازم است ده صفحه متن بنویسیم تا یک جمله­ قشنگ را خلق کنیم. پیکاسو کلی نقاشی کشید تا یکی از آن ها معروف شد. یعنی در مسیر خلاق شدن لازم است از مطرح کردن ایده­ های نه چندان جالب نترسیم و بدانیم هیچوقت اولین ایده ها موفق نخواهند بود. فقط لازم است مصمم باشیم و از تلاش دست نکشیم تا به نتیجه برسیم. به علاوه گاهی ترکیب ایده ­های نامناسب منجر به ایجاد ایده ­های مناسب می­شود. پس ارائۀ ایده های نامناسب یک اصل بدیهی در مسیر افزایش خلاقیت است.

۴. شکست­ هایمان را دوست داشته باشیم:

شکست در هر مسیری به عنوان تضعیف کنندۀ امیدواری عمل می­ کند اما لازمۀ دستیابی به موفقیت است. والت دیزنی، انسانی با آن حجم از ایده ­های بزرگ، از محل کارش اخراج شد چون به اندازۀ کافی خلاق نبود. توضیح دربارۀ این مورد را به پایان میرسانم و شما را به مطالعه مقالۀ “با شکست دوست شو” دعوت می کنم.

۵. انجام دادن کارهایی که دوست داریم:

آلبرت انیشتین می­گوید :«کاری را انجام دهید که شما را خوشحال می­ کند. وقتی کاری را با چنان لذتی انجام می ­دهید که متوجه گذر زمان نمی ­شوید، بیشترین یادگیری اتفاق می­ افتد. من گاهی چنان درگیر کار می­ شوم که غذای ظهر را فراموش می­ کنم.» پس لازم است در زندگی تعادل را رعایت کنیم تا خلاقیت آسیب نبیند. انجام فعالیت ­های مورد علاقه در حین کار خلاقیت را افزایش می دهد.

عشق و خلاقیت در هم تنیده شده اند. سرگرمی­ هایی مثل نواختن ساز، دویدن یا حتی رسیدگی به گلدان­ ها می­ تواند به آرام شدن ما کمک کند و برای مبارزه با استرس و اضطراب مفید است، در عین حال موجب تقویت خلاقیت می­شود.

۶. پیاده روی، خلاقیت را فعال می کند:

هر فرد روزانه به طور متوسط بین ۷ تا ۱۵ ساعت می­ نشیند. این برای سلامتی جسم و ذهن وحشتناک است. تحقیقات استنفورد نشان می ­دهد که پیاده روی، تفکر خلاق را بهبود می­ بخشد. مارک زاکربرگ (مدیرعامل فیسبوک)، جک دورسی (از بنیان گذاران توییتر)، جف وینر (مدیر عامل لینکدین) و تعداد زیادی از رهبران تجاری و کارآفرینان بزرگ به طور منظم جلسات پیاده روی دارند. پس با قرارداد دادن پیاده روی در برنامۀ روزانه­ خود، در مسیر افزایش خلاقیت نیز گام برمی­ داریم.

۷. استفاده از مشاوره و بازخورد دیگران:

گاهی آنقدر به یک مشکل نزدیک هستیم که نمی ­توانیم راه حل خلاقانه ای برای آن پیدا کنیم. کمک خواستن نشانۀ ضعف نیست. راهنمایی گرفتن از دوستان، همسالان، و افراد متخصص در زمینۀ مورد نظر بسیار کمک کننده است؛ زیرا هر فرد مجموعه­ ای از مهارت­ ها، تجربیات و دانش منحصر به فرد خود را دارد.

همچنین گاهی یک دیدگاه بیرونی چیزیست که به آن نیاز داریم. حتی اگر از آن دیدگاه استفاده نکنیم می­تواند باعث ایجاد تفکر خلاقانه و جدید شود که ما را به جایی که باید برویم می ­رساند.

۸. برای افزایش خلاقیت، گاهی خود را از برق بیرون بکشید!

آلن کوهن می­گوید:«هم در کار و هم در استراحت فضیلت وجود دارد. از هردو استفاده کنید و هیچ کدام را نادیده نگیرید.» گاهی ایدۀ مناسب زمانی ایجاد می­شود که مغز در حال استراحت است. ممکن است زمانی که خواب هستیم یا زیر دوش آب هایده می­خوانیم (!) ایده­ های عالی به سراغمان بیایند. شاید ایدۀ خلاقانه بعدی در حال رانندگی، ورزش، پیاده روی، خرید، تماشای غروب خورشید یا … ایجاد شود.

استراحت کافی و مناسب در شب نیز بسیار حائز اهمیت است. پس زمانی که حس می­ کنید خلاقیتتان افت کرده است خود را از برق بیرون بکشید، به مغز استراحت بدهید و بگذارید ذهن جادوی خود را انجام دهد. (در مصرف برق هم صرفه جویی کرده اید!)

استراحت هم به اندازه کار و تحقیق، در مسیر افزایش خلاقیت لازم است.

۹. توجه به خلقیات:

در آغاز قرن بیستم مارک بیمن (عصب شناس) و جان کونیوس (روانشناس شناختی دانشگاه درکسل) برای بررسی insight در افراد مختلف یک آزمایش انجام دادند. ( حالت درک ناگهانی insight نامیده می­ شود. حالتی که ناگهان ایده ای به ذهن می­ رسد یا ناگهان کلید حل معمایی کشف می­ شود. توانایی insight با خلاق بودن ارتباط نزدیکی دارد و تقویت آن منجر به ایجاد ایده ­های خلاقانه می­ شود. به همین علت در این بخش راجع به این مسئله صحبت می­ کنیم و به تاثیر خلقیات بر insight و در نتیجه خلاقیت می ­پردازیم.)

آن ها از افراد تعدادی سوال تحت عنوان “سوالات کشف ارتباط” پرسیدند. یعنی کلماتی را به ترتیب برای داوطلبان بیان می­ کردند و آنها می­ بایست با کشف ارتباط بین کلمات، کلمۀ بعدی را حدس بزنند. سپس ذهن آن ها را در هنگام حل معما مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان می ­داد برخی از افراد جواب این سوال را به صورت منطقی و با آزمایش کلمات یکی پس از دیگری یافته اند و برخی دیگر از طریق insight به آن رسیده اند. به این معنی که پاسخ صحیح به سادگی و به سرعت در ذهن ظاهر می­ شود.

بررسی های مغزی نشان می­ داد که بخش ACC مغز در دستۀ دوم فعال تر است. (ACC بخشی از مغز است که می­ تواند ایده­ های غیر آشکا ر که ارتباط کمتری با موضوع دارند را کشف کند. ایده­ هایی که در حالت عادی به ذهن نمی­ رسد و ایده­ های خلاقانه از دل این نوع ایده ­ها کشف می ­شود. پس فعال شدن بخش ACC مغز با تفکر خلاقانه در ارتباط است.)

نتیجه گیری

سپس به بررسی عوامل تاثیر گذار روی ACC پراختند و نتیجه این بود: “روحیۀ خوب” زمانی که حال و هوای خوبی داریم بخش ACC مغز بیشتر به دنبال کشف ایده­ های خلاقانه می ­پردازد و در نتیجه منجر به ایجاد توانایی insight می­ شود. پس برای کمک به فرآیند افزایش خلاقیت باید برای اولین عامل در این چرخه یعنی خلقیات و حس و حال خوب اهمیت قائل شویم.

در حالی که خلق و خوی خوب خلاقیت را افزایش می­ دهد، خلق و خوی بد تفکر تحلیلی را تقویت می­ کند. یعنی مغز خود را به موارد آزمایش شدۀ موجود محدود می­ کند و به دنبال کشف راه ­های جدید نمی ­رود. وقتی حالمان خوب است احساس امنیت و آرامش بیشتری داریم و به ACC زمان بیشتری برای توجه به ایده ­های خلاقانه می ­دهیم. خلق و خوی بد نه تنها ACC را ضعیف می ­کند بلکه تمایل ما به تفکر راجع به ایده­ های جدید را کاهش می­ دهد.

روحیه خوب موجب فعال شدن ذهن برای کشف ایده های خلاقانه می شود.

ویژگی‌های افراد خلاق:

در این بخش به بررسی ویژگی­ های افراد خلاق می­ پردازیم و تاثیر این ویژگی­ ها در ایجاد تفکر خلاق را بررسی می­ کنیم.

۱. کنجکاو:

افراد خلاق از یادگیری چیزهای جدید لذت می­ برند، بنابراین اوقات فراغت آنها ممکن است شامل مطالعه کتاب یا تماشای فیلم دربارۀ موضوعاتی باشد که برایشان جالب است. آنها اغلب درک مفاهیمی که با آن آشنایی ندارند را نوعی انجام وظیفه، هیجان انگیز و رضایت بخش می­ دانند. افراد خلاق ممکن است به دنبال فرصت ­هایی برای یادگیری مهارت­ های جدید برای بهبود عملکرد خود باشند.

افراد خلاق کنجکاوی خود را با طرح سوالات گوناگون نشان می­ دهند. به عنوان مثال یک فرد خلاق ممکن است سعی کند با طرح پرسش “چرا”  ایده های نوآورانه برای محصول ایجاد کند. آنها ممکن است بپرسند «چرا محصولی که این کار را انجام می­دهد نفروشیم؟» اگر کسی در جواب بگوید که شدنی نیست احتمالا این جواب را خواهد شنید «چرا که نه؟» به طور کلی هدف از بیان این سوالات از جانب افراد خلاق، ایجاد بحث درمورد یک ایده و امکان آزمایش است.

کنجکاو بودن یکی از ویژگی های افراد خلاق است.

۲. بازیگوش:

افراد خلاق حاضرند با ایده­ های مختلف بازی کنند تا زمانی که ایدۀ مناسب را پیدا کنند. حس بازیگوشی به این معنی است که آنها با این فرآیند سرگرم می­ شوند، نه اینکه آن را خیلی جدی بگیرند. در نتیجه آنها برای موفق شدن در دفعات اول پافشاری ندارند. به عنوان مثال یک طراح گرافیک هنگام طراحی لوگو ممکن است رنگ­ها و فونت­ های مختلف را چندین و چند بار تغییر بدهد و مدام ایده­ های مختلف را پیاده سازی کند تا به نتیجۀ مطلوب برسد.

۳. داشتن ذهن باز:

یک فرد با ذهن باز به شنیدن و آزمایش ایده­ های جدید علاقه مند است. افراد خلاق هنگام همکاری با دیگران، می­خواهند همۀ احتمالات را بشنوند و بیشتر آنها را بررسی کنند. به همین علت عقاید یا دیدگاه­ های دیگران را قضاوت نمی ­کنند، در عوض دلایل دیگران را می­ شنوند تا بهتر بتوانند آنها را درک کنند.

افراد خلاق همچنین پذیرای تجربیات جدید هستند، بنابراین از امتحان کردن روش­ های مختلف برای انجام وظایف لذت می­ برند. امتحان­ کردن چیزهای جدید اغلب می­تواند هیجان را به امور روزمرۀ آن ها اضافه کند. این هیجان حتی به سادگی پیمودن مسیری متفاوت برای رسیدن به محل کار است. اگر تکلیف انجام پروژه ای را دریافت کنند ترجیح می ­دهند به جای همکاری با همکار معمول خود، با یک شخص جدید همکاری کنند.

۴. انعطاف پذیر:

افراد خلاق انعطاف پذیری بالایی دارند و این ویژگی از تمایل آن ها برای آزمایش ایده­ ها و تجربیات جدید پشتیبانی می­ کند. افراد انعطاف پذیر، سازگاری بیشتری با تغییرات دارند. ویژگی انعطاف پذیری همچنین این امکان را به افراد می ­دهد که راحت تر نظر خود را در مورد ایده­ ها تغییر دهند، که باعث می­ شود تمایل بیشتری برای اعتراف به اشتباهات خود داشته باشند. زیرا پذیرش اشتباهات را فرصتی برای یادگیری چیزهای جدید و رشد خود می­ دانند.

انعطاف پذیری یکی از ویژگی های انسان های خلاق است.

۵. مستقل:

کار مستقل به افراد خلاق اجازه می­ دهد تا آزادی شخصی خود را در آغوش بگیرند. آنها می­ توانند درباره نحوه انجام کارها بدون دستور یا درخواست از دیگران تصمیم بگیرند. افراد خلاق به دلیل داشتن شخصیت مستقل از روبه رو شدن با چالش ­ها احساس واهمه ندارند. حتی در بسیاری از مواقع این چالش­ ها را فرصتی برای رشد و توسعۀ مهارت­ های خود می­ دانند.

۶. ریسک پذیری، لازمۀ خلاقیت:

افراد خلاق ریسک­ های مرتبط با عملی کردن ایده ­های جدید را می­ پذیرند. از نظر آن ها تا یک ایده مورد آزمایش قرار نگیرد خوب یا بد بودن آن مشخص نمی­ شود؛ پس همۀ ایده­ ها پتانسیل آزمایش کردن را دارند. افراد خلاق ریسک نکردن را مانعی برای نوآوری می­­ دانند زیرا موجب محدود شدن آن ها در محدودۀ امن می ­شود.

افراد خلاق برای افزایش ریسک پذیری به “پاداش” فکر می­ کنند. در حالی که مشتریان ممکن است از یک محصول متنفر باشند، این احتمال نیز وجود دارد که آن محصول به پر فروش ترین محصول سال تبدیل شود.

۷. شهودی:

یک فرد شهودی بر اساس احساسات تصمیم می ­گیرد. افراد خلاق بیشتر از این توانایی استفاده می­ کنند. آنها به خود اعتماد دارند و از قلب خود پیروی می­ کنند و محدود شدن با خواسته ­های منطقی را دوست ندارند. برخی از افراد درک شهودی را با استدلال منطقی ترکیب می­ کنند. برای مثال ممکن است از شهود برای ایجاد ایده و از استدلال منطقی برای اجرای آن استفاده کنند.

۸. جاه طلب:

افراد خلاق می­ دانند که راه حل عالی به راحتی به دست نمی ­آید و برای دستیابی به ایده ­های عالی باید بسیار تلاش کرد. آنها وقتی به چیزی علاقه پیدا می­ کنند، اهداف خود را  مشخص می­ کنند و برای دستیابی به این اهداف خود را متعهد می­ دانند. در کنار انعطاف پذیری ­ای که دارند در مسیر دستیابی به اهداف برنامه ریزی می ­کنند و روزانه به طور منظم برای آن زمان می­ گذارند.

۹. صبور بودن، اصل ضروری در مسیر خلاقیت:

افراد خلاق نسبت به کاری که انجام می­ دهند احساس اشتیاق می کنند. در عین حال که برای دستیابی به بهترین نتیجه تلاش می کنند، در مسیر رسیدن به خواسته­ ها صبر و شکیبایی دارند و می­ دانند که نتایج عالی سریع به دست نمی­ آیند.

۱۰. پر انرژی:

افراد خلاق اغلب پر انرژی هستند و انرژی زیادی برای انجام کارها صرف می­ کنند زیرا اشتیاق را چاشنی انجام کارها می ­کنند. وقتی برای خود هدفی مشخص می­ کنند تمام وقت ، انرژی و تمرکز خود را روی آن می­ گذارند. آن ها این انرژی و اشتیاق را به سایرین و اعضای تیم خود نیز منتقل می ­کنند و بر دیگران هم اثر مثبت می ­گذارند.

جمع بندی

خب… بیایید پروندۀ خلاقیت را ببندیم. همانطور که می‌دانید مسیر دستیابی به تفکر خلاق، مسیری بسیار طولانی است و به صبر و تلاش بسیاری نیاز دارد. مطالعه و یادگیری در این مسیر یک اصل اساسی است؛ زیرا به ذهن این امکان را می ­دهد تا در محدوۀ گسترده تری از دانش به کشف ایده­ های خلاقانه بپردازد.

اگر بخواهم تجربۀ شخصی خود را بازگو کنم، از دو سال قبل گوش کردن پادکست را به برنامۀ روزانۀ خود اضافه کرده ام. اطلاعات دریافتی از پادکست به یک منبع غنی از دانش در ذهن من تبدیل شده است. اکنون که بعد از دو سال به کار مقاله نویسی مشغول شده ام مرتب به این منبع دانش مراجعه می­ کنم، در آن به جستجو می ­پردازم و مطالب مربوط به موضوع مقاله را بیرون می­ کشم. دوسال قبل نمی ­دانستم که در آینده در چه مسیری قرار خواهم گرفت و فقط به خاطر علاقه­ ای که به این کار داشتم آن را انجام می­ دادم ولی الان به یاری من آمده است.

تمام این­ ها را تعریف کردم تا بگویم اگر به کاری علاقه دارید آن را انجام دهید. بدون فکر کردن به اینکه در آینده چه فایده ای خواهد داشت. مطمئن باشید روزی به کارتان می آید و در موقعیتی که حتی فکرش را هم نمی­ کنید برای ایجاده ایده ­های خلاقانه از آن بهره می برید.

شما چه تجربه ای در این زمینه دارید؟

چه مهارتی داشتید که در موقعیت­ های ایجاد شده در آینده از آن بهره برده اید؟

 

نویسنده: عالیه نجاری

۳/۵ - (۲ امتیاز)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *