احتمالا دیدهاید شوهرخالهها اغلب در کارهای فنی تبحر خاصی دارند؟ مثلا اگر مهتابی خانه شما دچار مشکل شود یا تلویزیون مثل همیشه کار نکند، به اولین کسی که فکر میکنید شوهرخاله است. حداقل در مورد من که صدق میکند. انگار شوهرخالهها نقطه قوتشان، کارهای فنی و مهندسی است. مگر نه؟! حالا مهم نیست آن فرد در خانواده شما کیست. اما قطعا یک نفر از خانواده شما، در کارهای فنی آوازهای دست و پا کرده است.
احتمالا به همان اندازهای که شوهرخالهها در کارهای فنی قوت دارند، نقطه ضعف شوهرعمهها جوکهای لوس و بیمزهای است که از گفتنشان خسته نمیشوند. البته از زاویهای دیگر؛ همینکه میتوانند مجلس را گرم کنند و بدون خجالت صحبت کنند، خودش یک جور نقطه قوت است.
البته همه اینها شوخی سادهای بود برای اینکه شما را برای موضوع اصلی آماده کنم. همه انسانها، مجموعهای از رفتارها را تشکیل میدهند، که در برخی از آنها عالی عمل میکنند و در برخی دیگر ضعیف هستند. در واقع هر انسانی یک سری نقاط قوت و ضعف دارد. در این مقاله قرار است بدانیم بهتر از روی نقاط قوت خود تمرکز کنیم یا نقاط ضعف خود را بهبود بخشیم.
نقطه قوت و ضعف چیست؟
نقاط قوت، رفتارهای مثبت و سازندهای است که در یک نفر وجود دارند. نقاط قوت شامل دانش، ویژگیها، مهارتها و استعدادها است. در واقع، نقاط قوت میتواند در جنبههای مختلف مثل: قدرت ذهنی، قدرت فیزیکی و قدرت کلامی بروز پیدا کند. هر یک از این جنبهها مهارتهای دیگری را در خود جای میدهند.
نقاط ضعف درست برعکس است. نقاط ضعف به عنوان ویژگیها یا مهارتهایی هستند که به خوبی به آنها پرداخته نشده است. در واقع یک سری ویژگیهایی که به آنها توجهی نشده و نیاز به بهبودی دارند.
فردی را میشناسم که خیلی خوب میتواند شرایط و مسائل را تحلیل کند. در واقع توانایی حل مسئلهاش فوقالعاده است. اما همین فرد در جمعهای بزرگ نمیتواند صحبت کند و توانایی برقراری ارتباط ندارد. توانایی حل مسئله نقطه قوت این فرد و ناتوانی در برقراری ارتباط نقطه ضعف اوست.
چگونه نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسیم؟!
اینکه بدانید در چه مواردی قوی هستید و کجا ضعف دارید، به شما کمک میکند زندگی بهتری داشته باشید. خودشناسی وسیلهای است که به کمک آن میتوانید این نقاط ضعف و قدرت را بشناسید. خیلی از افراد به دلیل دشوار یا ناخوشایند بودن شناسایی نقاط ضعف خود، آن را نادیده میگیرند.
آگاهی به نقاط ضعف و قدرت هم در مصاحبههای شغلی و هم در زندگی شخصی به شما کمک میکند. تمرینهایی وجود دارد که میتوانید برای فهم نقاط قوت و ضعف خود انجام دهید. در ادامه به برخی از این تمرینها میپردازم.
۱)کارهایی که انجام میدهید را بنویسید
برای شناسایی نقاط قوت و ضعف خود، به فعالیتهایی فکر کنید که بیشتر در آن شرکت میکنید یا با انجام آنها بیشترین لذت را میبرید. سعی کنید تمام فعالیتهایی که در طول یک روز انجام میدهید را بنویسید. حتی میتوانید با توجه به لذتی که میبرید، آنها را رتبهبندی کنید.
مطالعات نشان دادهاند که روزمرهنویسی یک روش عالی برای خودآگاهی و تفکر بیشتر نسبت به نقاط قوت و خواستههای شخصی است. این کار میتواند به سادگی فهرست کردن تمام لحظات یک روز معین و نوشتن عمیقترین افکار شما باشد. هرچه بیشتر بنویسید و تحلیل کنید، تشخیص نقاط قوت شخصی برای شما آسانتر است.
۲)از دیگران سوال کنید
اصولا بازخورد گرفتن از دیگران یکی از بهترین روشهایی است که میتواند به شما کمک کند خودتان را از بیرون بررسی کنید. برای کمک به درک نقاط قوت و ضعف خود، میتوانید از دیگران در مورد خودتان سوال بپرسید. این به شما کمک می کند تا بفهمید دیگران در مورد شما چه فکر می کنند و تا حدی خوبی میتوانید نقاط قوت و ضعف خود را پیدا کنید. برای شروع، میتوانید از خانواده و دوستان بسیار نزدیک پرسوجو کنید.
۳)به ارزشهای خود فکر کنید
گاهی اوقات، تشخیص نقاط قوت و ضعف ما ممکن است دشوار باشد، چرا که ما هنوز ارزشهای خودمان را مشخص نکردهایم. واقعیت این است که ارزشها تعیین میکنند رویکرد شما به زندگی چگونه باشد. به عنوان مثال اگر شما برای جمعگرایی ارزش قائل باشید احتمالا ترجیح میدهید به صورت گروهی و تیمی کار کنید.
گاهی اوقات، زمانی که زندگیمان به هر دلیلی با ارزشهای اصلیمان مطابقت ندارد، ممکن است احساس کنیم در یک زمینه خاص دچار ضعف هستیم. زندگی همسو با ارزشهای شما، زندگی «مطابق با ارزش» نامیده میشود و میتواند منجر به احساس رضایت و موفقیت بیشتر شود.
شاید شما جدیدا مادر شدهاید و واقعاً میخواهید به شغل خود برگردید. ممکن است احساس کنید که “مادر خوب بودن” یک ضعف است؛ زیرا، به نظر می رسد ارزش شما (دستیابی به موقعیت شغلی) با ارزش دیگری (خانواده مداری) در تضاد است.
۴)به موقعیتهای چالش برانگیزتان خوب فکر کنید
به یک موقعیت چالش برانگیز فکر کنید که در آن اتفاق بدی رخ داده است. شاید تصادف با ماشین یکی از این اتفاقات باشد. وقتی با این وضعیت مواجه شدید چه واکنشی نشان دادید؟ آیا عقب نشینی کردید یا با این چالش روبرو شدید؟! آیا به درستی به آن رسیدگی کردید؟
اگر کنترل را به دست گرفتید و به عنوان یک رهبر عمل کردید، احتمالاً احساس میکنید که شجاعت و توانایی مدیریت کردن این موقعیت یک نقطه قوت است. اگر با گریههای غیرقابل کنترل، احساس درماندگی یا سرزنش دیگران واکنش نشان دادید، احتمالا شیوه مواجهه شما در موقعیتهای دشوار یک ضعف است.
فراموش نکنید که مسائل را از چندین زاویه در نظر بگیرید. برای مثال، احساس درماندگی بعد از تصادف یک واکنش کاملا طبیعی به استرس ناشی از این تجربه است. اما، اگر برای کمک کردن به کسی رفتید، این نشان میدهد که همکاری میتواند یک نقطه قوت باشد. برای قوی بودن همیشه لازم نیست همه کارها را خودتان انجام دهید.
۵) از تستهای شخصیت کمک بگیرید
یکی از منابع مفیدی که میتوانید در تشخیص نقاط ضعف و قوت خود از آنها کمک بگیرید، تستهای شخصیت است. به عنوان مثال mbti و disc، دو تست پرکاربرد در این زمینه هستند. البته فراموش نکنید با اینکه این تستها مبنای علمی دارند اما لزوما قطعی نیستند پس بیشتر به عنوان یک کمککننده از آنها استفاده کنید.
دو نکته را فراموش نکنید
-
در نقاط ضعف خود تجدید نظر کنید
در مواردی که انسانها احساس ضعف دارند، جوری با آن رفتار میکنند که انگار برای همیشه ماندگار است و قابل تغییر نیست. اما به جای نادیده گرفتن و ترس از مقابله با آنها میشود ضعفها را بهبود داد. حتی اگر در مواردی ضعف غیرقابل جبران دارید، آنها را بپذیرید و حس منفی را از خود دور کنید.
-
کمالگرایی را کنار بگذارید
بهتر است زمانی که میخواهید نقطه ضعفی را تقویت کنید، با کارهایی که به خوبی انجامشان میدهید، شروع کنید. سپس چندین کار جزئی برای تقویت آن مهارت پیدا کنید و به تدریج آن را بهبود دهید.
به عنوان مثال: شما میخواهید مهارتهای ارتباطی خود را بهبود ببخشید. در مورد خود، به این نتیجه میرسید که در واقع شنونده خوبی هستید، که این نقطه قوت شماست. با این حال، وقتی نوبت به صحبت کردن میرسد، به خودتان اجازه صحبت کردن نمیدهید، که این نقطه ضعف شماست. شما تصمیم میگیرید بیشتر صحبت کنید. بنابراین با مکثهای کوچک روی یک یا دو جمله در مکالمه شروع میکنید.
یک فرد کمالگرا ممکن است بگوید که من نمیتوانم همان دفعه اول خوب صحبت کنم، پس نباید هیچ اشتباهی انجام دهم. بپذیرید که اشتباهات بخشی از یادگیری و رشد هستند و به خودتان اجازه اشتباه کردن بدهید. در مورد کمالگرایی بخوانید.
روی نقطه قوت تمرکز کنیم یا نقطه ضعف را بهبود بخشیم؟
اغلب دو طرز فکر برای تصمیمگیری در مورد اینکه آیا باید بیشتر روی نقاط قوتمان تمرکز کنیم یا نقاط ضعف؟ از یک طرف، میتوانید بر روی رفع نقاط ضعف خود تمرکز کنید تا کیفیت زندگی خود را افزایش دهید. از سوی دیگر، میتوانید نقاط ضعف خود را نادیده بگیرید و بر روی نقاط قوت خود تمرکز کنید. اما رویکرد صحیح کدام است؟
اولین سوال مهمی که باید در نظر گرفت این است که «نقطه ضعف چیست؟» آیا این مهارتی است که در آن استعداد ذاتی نداریم یا چیزی است که در آن کمتر تمرین و تجربه شده ایم؟!
-
بهبود نقاط ضعف
به گفته کارول دوک، افرادی که باور ندارند استعدادهایشان ثابت یا ذاتی است، موفق تر و انعطافپذیرتر از کسانی هستند که باور دارند نمیتوانند تغییر کنند. این به مفهوم ذهنیت رشد تبدیل شد. برای کسانی که ذهنیت رشد دارند، ضعف یک حالت ثابت نیست، بلکه فرصتی برای رشد و توسعه است.
با این حال، اگر ما یک ذهنیت ثابت داشته باشیم، به احتمال زیاد باور می کنیم که تلاش اضافی نتایج مثبتی به همراه نخواهد داشت. بنابراین ممکن است کمتر تمایل داشته باشیم روی نقاط ضعف خود سرمایه گذاری کنیم زیرا آنها را تغییرناپذیر میدانیم.
اگر طرفدار نظریه ذهنیت رشد باشید ممکن است برای رفع نقاط ضعف خود وقت بگذارید. در این صورت سطح عملکرد خود را بهبود میبخشید. هرکسی که فکر میکند تمرکز بر بهبود یک نقطه ضعف بیهوده است، ممکن است از دیدگاه یک ذهنیت ثابت آمده باشد و در نتیجه تلاشی هم در این راستا نمیکند.
وقتی کسی میگوید مهارت یا وظیفهای را دوست ندارد، از او بپرسید: “آیا آن را دوست نداری یا در آن خوب نیستی؟” اینها دو چیز متفاوت هستند، اما بسیاری از اوقات با هم اشتباه گرفته میشوند. ما اغلب فعالیتهایی را که در انجام آنها استعداد ذاتی نداریم را رد میکنیم و خود را متقاعد میکنیم که آنها را دوست نداریم. متأسفانه، این ایده که ما واقعاً میتوانیم مهارتهای خود را در صورت تلاش مداوم بهبود بخشیم، رایج نیست.
در نظر داشته باشید که با تکرار و تمرین میتوانیم در هر کاری بهتر شویم. فقط مسئله اصلی اینجاست که آیا آن کار ارزش این همه انرژی و زمان را دارد؟! البته در نظر بگیرید اما بهبود نقاط ضعف، مهارتهای سازگاری را نیز بالا میبرد.
-
تمرکز بر نقاط قوت
اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم که در صورت تمرکز بیشتر بر نقاط قوت خود، میتوانیم متخصص شویم، ما را به سمت دیگر بحث می برد. یعنی اگر تمرکز خود را به جای نقاط ضعف بر نقاط قوت بگذاریم، ارزش بیشتری دارد.
یکی از طرفداران دیدگاه تمرکز بر قوت در تحقیقات خود نشان داده است که کارکنان زمانی که به جای نقاط ضعف، بر نقاط قوت خود تمرکز کنند شادتر هستند. علاوه بر این، تمرکز بر نقاط قوت می تواند اعتماد به نفس را افزایش دهد. چرا که وقتی روی نقاط قوت بیشتر کار میکنیم، میتوانیم در زمان کوتاهتر به نتایج و دستاوردهای بیشتری برسیم.
اگر کمی با دقت نگاه کنید، میبینید که وقتی روی نقاط قوت خود کار میکنید، آن کار لذتبخشتر است و استرس کمتری تحمیل میکند. از نظر شغلی، پیدا کردن نقشی که به شما امکان میدهد از نقاط قوت خود استفاده کنید، به شادی و رضایت بیشتر منجر میشود.
با این حال، آیا این بدان معناست که ما باید فقط بر نقاط قوت خود تمرکز کنیم و نقاط ضعف خود را نادیده بگیریم؟ در نهایت باید چه کاری انجام دهیم؟!
این موضوع کاملا به شما و شرایطتان بستگی دارد. اگر بهبود نقاط ضعف از شما زمان و انرژی زیادی میگیرد و در نهایت آنقدری که باید برای شما کاربردی نیست، بهتر است روی نقاط قوت تمرکز کنید. تمرکز روی نقاط قوت باعث افزایش عملکرد و کارآیی میشود و حتی در مسائل رقابتی بسیار به شما کمک میکند. در واقع پرداختن به نقاط قوت، در صورتی که نقاط ضعف موجود مانع پیشرفت شما نمیشوند، کار عاقلانهتری است.
در جهتی دیگر، اگر نقاط ضعف شما در راستای اهداف شماست و واقعا باید آنها را تقویت کنید، پرداختن به آنها نیاز است. یعنی شما مطمئن باشید وقت و انرژیای که قرار است صرف تقویت این نقاط ضعف بکنید، در نهایت برای شما نتایج رضایتبخشی به دنبال خواهد داشت و شما را به هدفتان نزدیک میکند.
بگذارید مبحث بالا را با یک مثال شفاف کنم:
فرض کنید دوست دارید زبان فرانسه را یاد بگیرید و آن را به نقطه قوت تبدیل کنید. اما یادگیری این زبان هیچ کمکی به اهداف شما نمیکند. بعد از مدتی شما با توجه به وقت و انرژی که برای یادگیری میگذارید، نتیجه مطلوبی هم کسب نمیکنید. اینجا باید یادگیری زبان فرانسه را کنار بگذارید و اجازه دهید یک نقطه ضعف باقی بماند.
جمعبندی
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردم، هر فردی مجموعهای از نقاط قوت و ضعف است. حال این نقاط ضعف و قوت میتواند به طرق مختلف در فرد ایجاد شوند. برخی از آنها از طریق خانواده و محیط آموزش داده میشوند، برخی از آنها ذاتی است و به تواناییهای هوشی برمیگردند. اما برخی از آنها توسط خود فرد کسب میشوند که بیشتر برای افرادی است که به ذهنیت رشد معتقدند.
در نهایت، با توجهی به شرایطی که در آن قرار دارید، بستگی به شما دارد که روی نقاط قوت تمرکز کنید یا نقاط ضعف. ببینید تمرکز بر کدام یک شما را به اهدافتان نزدیکتر میکند. با توجه به وقت و انرژی که برای آنها میگذارید، چقدر قرار است نتیجه بگیرید؟
نویسنده: صفورا علیاکبری
بدون دیدگاه