فرض کنید از شما خواستهاند یک چاه ۳۰ متری حفر کنید. در این حفاری یک قانون وجود دارد؛ هربار که حواستان به چیزی پرت شود، چاه پر میشود و شما باید از اول شروع به کندن کنید! مثلا ۱۰ متر اول را کندهاید که یک نوتیفیکیشن از تلگرام روی گوشی ظاهر میشود، با خود میگویید «یک لحظه اینو چک کنم بعد ادامه میدم» اما همین که گوشی را بر میدارید چاه پر میشود و روز از نو روزی از نو! کار خیلی سختی به نظر میآید. احتمالا هیچ کدام از ما موفق نشویم حفر این چاه عجیب را به پایان برسانیم!
مثال عجیبی است نه؟ اما باید بدانید این کاریست که اکثر ما روزانه چندین و چند بار انجام میدهیم. شاید بگویید «ولی من که به عمرم دست به بیل و کلنگ نزدم! منظورت چیه؟» در توضیح باید بگویم تمام کارهایی که روزانه انجام میدهیم مانند کندن همین چاه است. زمانی که شروع به کار میکنیم روی سطح زمین قرار داریم و با گذر زمان شروع به فرو رفتن در عمق زمین میکنیم. رسیدن به عمق و تمرکز بیشتر در انجام کار، مانند کندن هرچه بیشتر زمین و رسیدن به اعماق چاه است. هدف مطلوب هم رسیدن به اعماق بیشتر یا همان تمرکز بالاتر در حین انجام کار است.
نتیجه گیری
اما متأسفانه هیچ کدام از ما موفق به رسیدن به اعماق زمین نمیشویم. چرا؟ چون انواع و اقسام عوامل حواس پرتی را در کنار خود داریم و به راحتی تمرکزمان را در اختیار این عوامل میگذاریم. متوجه نیستیم که هربار از دست دادن تمرکز، تنها به معنی توقف کوتاه در انجام کار نیست؛ بلکه به معنی پر شدن چاه و رسیدن به سطح زمین است، به معنی زایل کردن تلاشهایمان و شروع دوباره از صفر است.
پس در این مقاله تصمیم داریم درباره رسیدن به عمق زیاد در انجام کار یا همان «کار عمیق» صحبت کنیم، فواید آن را بیان کنیم و بگوییم که چرا کار کردن در اعماق زمین(!) اهمیت دارد. یاد بگیریم که چگونه عوامل حواس پرتی را از تمرکز دور نگه داریم و با رسیدن به عمق بیشتر در انجام کارها، بهرهوری خود را افزایش دهیم.
کار عمیق به چه معناست؟
این اصطلاح اولین بار توسط کال نیوپورت، استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه جورج تاون و نویسنده کتاب «کار عمیق: قوانینی برای موفقیت در دنیای پریشان» مطرح شد.
کار عمیق حالتی از حداکثر تمرکز است که به ما امکان میدهد چیزهای سخت را یاد بگیریم و کار با کیفیت را با سرعت بالا انجام دهیم. وقتی به این حالت میرسیم هیچگونه حواس پرتیای اجازه ورود ندارد و مغز حداکثر پتانسیل خود را به کار میگیرد.
به بیان ساده نظریه کار عمیق نیوپورت نشان میدهد برای اینکه واقعا سازنده باشیم، باید روزانه زمانی را به دور بودن از تمام ابزارهای ارتباطی اختصاص دهیم و در این بازه زمانی بیوقفه و بدون هرگونه حواس پرتی به انجام کار با کیفیت بپردازیم.
کار سطحی
یکی از راههای درک موضوعات مختلف، درک مفاهیم متضاد با آنهاست. در اینجا مفهومی که در تضاد با کار عمیق قرار دارد، کار سطحی است. کار سطحی همان کاریست که اکثر ما انجام میدهیم. به عنوان مثال به نوشتن مقاله مشغول هستیم، همزمان آشپزی هم میکنیم، حواسمان به نوتیفیکیشنهای گوشی هم هست که خدای نکرده پیامی را با تأخیر جواب ندهیم و در ذهنمان به جوابهایی که میتوانستیم به متلکهای اقدس خانوم بدهیم و ندادیم هم فکر میکنیم!
همه ما معمولا این رویه را در انجام کارها پیش میگیریم و در خیلی از مواقع هم خوشحال هستیم که کارهای لیستمان در حال تیک خوردن هستند، غافل از اینکه تمام این کارها سطحی هستند. کارهای سطحی با نصف حواس و تمرکز هم قابل انجام دادن هستند و ارزشی را در این دنیا خلق نمیکنند؛ علاوه بر این به راحتی قابلیت کپی شدن توسط دیگران را دارند. پس انجام سطحی کارها جدای از اینکه کیفیت پایینی دارد، در نهایت هم به رضایت یا خوشحالی واقعی منجر نمیشود.
اما بر خلاف کار سطحی، کار عمیق کاریست که در اعماق تمرکز و توجه انجام میشود. میخواهیم مقاله بنویسیم؟ راه درست این است که نوتیفیکیشنهای گوشی را خاموش کنیم، آشپزی کردن را به قبل یا بعد از مقاله نویسی موکول کنیم و موضوع جواب دادن به متلکهای اقدس خانوم را روی کاغذ بنویسیم تا بعدا به آن رسیدگی کنیم! سپس با حذف تمام عوامل حواس پرتی با دقت کامل روی نوشتن تمرکز کنیم.
البته که انجام کار عمیق در یک پاراگراف قابل توضیح دادن نیست و در بخشهای بعدی اصول کار کردن به صورت عمیق را به طور مفصل توضیح خواهیم داد. پس با ما همراه باشید.
۷ فایده بسیار مهم کار عمیق:
بررسیها نشان میدهد که اکثر انسانهای موفق زمانهایی را به کار عمیق اختصاص میدهند و بسیاری از ایدههای خلاقانه مطرح شده توسط آنها حاصل همین بازههای زمانی است. بنابراین در این بخش با بررسی فواید و آثار کار عمیق به بیان اهمیت این موضوع میپردازیم.
۱. دور شدن از حواس پرتیها:
از بین بردن حواسپرتی، مهمترین اثر کار عمیق است. وقتی بین کارهای مختلف جابهجا میشویم؛ به عنوان مثال تلفن خود را حین نوشتن مقاله چک میکنیم، بخشی از توجه ما به این کار فرعی یعنی چک کردن تلفن معطوف میشود. بنابراین حتی زمانی که مجدد به نوشتن بازمیگردیم بخشی از مغزمان همچنان درگیر پیامی است که حین کار ارسال کردهایم. به این پدیده «پسماند توجه» گفته میشود و آسیبهای جدیای را به دنبال دارد.
تحقیقات نشان میدهد بعد از هر وقفهای که بین کار ایجاد میکنیم، ۲۰ دقیقه طول میکشد تا دوباره تمرکز خود را به دست آوریم و در انجام کار به سرعت بالا برسیم. بنابراین اگر تلفن خود را در یک ساعت دوبار چک کنیم، در حقیقت دو سوم زمان و تمرکز خود را از دست داده ایم. پس حذف حواس پرتیها به طور قابل توجهی بهرهوری را افزایش خواهد داد.
۲. افزایش کیفیت در انجام کار:
کیفیت کار را لزوما با مدت زمان انجام آن نمیتوان سنجید و ارزش واقعی از عمق میآید. کاری که به صورت عمیق و با حداکثر تمرکز و توجه انجام میگیرد مسلما کیفیت خوبی خواهد داشت. کیفیتی که در کار سطحی حتی با مدت زمان طولانیتر وجود ندارد.
زمانی که میخواهیم آتش را خاموش کنیم این قدرت تجمع آب است که منجر به خاموش شدن آتش میشود و اگر همان میزان آب را قطره قطره روی آتش بریزیم به نتیجه نمیرسیم. کار عمیق هم با تجمع حداکثری تمرکز منجر به افزایش کیفیت و بهرهوری میشود و ما را به نتیجه مطلوب میرساند.
۳. بهبود سرعت و کیفیت در یادگیری:
میخواهم تجربه خودم را از کار عمیق برایتان تعریف کنم. سوم راهنمایی بودم و ایام امتحانات پایان ترم بود. امتحان ریاضی و حرفه و فن در دو روز پشت سرهم برگزار میشد و کمتر از یک روز برای خواندن درس حرفه و فن فرصت داشتیم. بالافاصله بعد از امتحان ریاضی خواندن درس بعدی را شروع کردم. از ظهر تا ساعت ۹ شب نصف کتاب را خواندم؛ اما چون خستگی و خواب آلودگی بر من غلبه کرده بود، تصمیم گرفتم بخوابم و ساعت ۱۲ شب بیدار شوم و تا صبح درس بخوانم. ولی چشمتان روز بد نبیند صبح ساعت ۶ با صدای مامانم بیدار شدم! (نصیب گرگ بیابون نشه این موقعیت!)
ساعت ۸ امتحان داشتیم و من برق سه فاز از سرم پریده بود. صفحههای باقیمانده را ورق میزدم و میگفتم خدایا! حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ بعد از چند دقیقه آه و ناله در اتاق را بستم و شروع کردم به خواندن. با حداکثر تمرکز و بدون فکر کردن به هیچ چیز دیگری فقط میخواندم. سطر به سطر و صفحه به صفحه، با سرعت نور جلو میرفتم! شش دنگ حواسم روی کلمات کتاب بود و بعد از مطالعه هر خط، انگاری مطالب پرواز میکردند و در ذهنم مینشستند. برای خودم هم این سرعت در به خاطر سپردن مطالب عجیب بود. در نهایت هم در کمال ناباوری توانستم نصفه باقیمانده کتاب را در دوساعت بخوانم و آن امتحان را با نمره ۲۰ پشت سر گذاشتم.
آن زمان متوجه علت این موضوع نشدم ولی الان میدانم کاری که در آن دوساعت انجام دادم کار عمیق بود! با نهایت تمرکز درس خوانده بودم و ذهن و توجهم کاملا وقف مطالب کتاب شده بود. رویهای که اگر پیش از آن هم انجام میدادم، میتوانستم کل کتاب را در ۴ ساعت تمام کنم.
نتیجهگیری
پس کار عمیق بهترین راه برای یادگیری سریع است. هنگامی که عمیقا تمرکز میکنیم، مغزمان مسیرهای یادگیری را تقویت میکند و با ایجاد ارتباط قوی بین نورونها، در به خاطر سپردن مطالب اثر مثبت میگذارد. وقتی شدیدا روی یک مهارت خاص تمرکز میکنیم در حقیقت به مغز این امکان را میدهیم تا خود را بر اساس نیاز ما برای یادگیری مهارت جدید، مجددا سیم کشی کند و در نتیجه میتوانیم مؤثرتر این کار را انجام دهیم.
البته منظورم این نیست که کارها را به دقیقه ۹۰ موکول کنید و بعد بگویید :«با کار عمیق حلش میکنم!» چون دقیقه نودی بودن سطح استرس و اضطراب را افزایش میدهد. (نمیدونید اون دو ساعت چی به من گذشت!)همچنین این مدل یادگیری موقت است (الان یه کلمه از چیزایی که اون موقع حفظ کردم یادم نمیاد!)
۴. ایجاد مزیت رقابتی:
کار عمیق یک مهارت کمیاب است و امروزه نیاز به آن شدیدا احساس میشود. در عصری که انواع و اقسام سرگرمیها و برنامهها ساخته شده است تا توجهمان را در آنها خرج کنیم، اینکه کنترل افسار تمرکز و توجهمان را در دست داشته باشیم برای ما یک مزیت رقابتی ایجاد میکند.
وقتی این عادت را در خود میپرورانیم که تمرکز خود را در حصار این برنامهها اسیر نکنیم و در راه مفید آن را خرج کنیم، به کار عمیق نزدیک تر خواهیم شد. علاوه بر این بالا رفتن کیفیت و سرعت در یادگیری و انجام مسئولیتها که حاصل کار عمیق است، سبب برتری ما نسبت به دیگران و دستیابی به نتایج بهتر میشود.(به طور خلاصه بخوام بگم در دنیایی که همه حواسها پرته و به سمت پرت تر شدن هم پیش میره، تو اگه بتونی حواست رو جمع کنی بردی!)
با گسترش شبکههای مجازی و هزار و یک برنامه سرگرم کننده دیگر، این که کنترل تمرکز خود را در دست داشته باشیم و زمانمان را مدیریت کنیم کار حضرت فیل است! این حجم از اعتیاد ما به این برنامهها اتفاقی نیست؛ تعداد زیادی از افراد وقت و انرژی خود را میگذارند تا ایدههای جدیدی در راستای جذب توجه ما خلق کنند. کلی هزینه میکنند تا ما را به این برنامهها معتاد و وابسته کنند و از این راه درآمد کسب میکنند. البته حرف من این نیست که شبکههای اجتماعی و سایر برنامههای سرگرم کننده هیچ نکته مثبتی ندارند؛ بلکه میخواهم بگویم با استفاده زمانبندی شده و درست، کنترل تمرکز خود را در دست داشته باشیم و نگذاریم مغلوب این اپلیکیشنها شود.
۵. افزایش سرعت در انجام کار:
هرقدر که زمان بیشتری را برای انجام کار عمیق صرف کنیم، سرعتمان افزایش خواهد یافت. یعنی هرچقدر که توانایی بیشتری در مقابله با عوامل ایجاد حواس پرتی داشته باشیم، با گذر زمان به لایههای عمیقتری از تمرکز و توجه دست پیدا میکنیم؛ در نتیجه قادر خواهیم بود کارها را با کیفیت و بهرهوری بالاتری انجام دهیم. این موضوع در نهایت به افزایش سرعت در انجام کار منجر میشود. برای رسیدن به این هدف یادگیری تکنیکهای افزایش تمرکز بسیار کمک کننده است.
۶. ایجاد حس خوب و رضایت واقعی:
انجام دادن کارهای سطحی در لحظه حس خوبی به ما خواهند داد. به عنوان مثال هنگام دیدن استوریهای اینستاگرام، فکر میکنیم که در حال انجام دادن کار مهمی هستیم. همچنین دیدن استوریها به ما حس تیک زدن میدهد! چون با حذف دایره قرمز رنگ دور استوریها این حس به ما دست میدهد که یکی از وظایفمان را انجام دادهایم و همواره در تلاش هستیم تا دایرهها را طوسی نگه داریم!
اما حقیقت این است که انجام کارهای سطحی و استفاده غیر مفید از تمرکز، خوشیهای سطحی و زودگذری را هم به ما خواهند داد. حتی در خیلی از مواقع این خوشی به سرعت از بین میرود و جای خود را به عذاب وجدان میدهد. عذاب وجدانی ناشی از اینکه کنترلی روی خود نداریم، وقت خود را هدر دادهایم و از زمان و تمرکزمان استفاده نامناسب کردهایم.
تحقیقات نشان میدهد، افرادی که از نهایت توان خود برای انجام کاری استفاده میکنند درصد خوشحالی خیلی بالایی دارند. این خوشحالی حتی نسبت به زمانی که در اوقات فراغتشان سپری میکنند هم بیشتر است.
علاوه بر این انجام دادن کارهای عمیق، شاید در لحظه خوشحالی ایجاد نکند اما در نهایت باعث ایجاد معنا و رضایت خواهد شد. وقتی تمام تمرکز خود را روی انجام کاری میگذاریم، رسیدن به نتایج مطلوب و دستاوردها ما را خوشحال خواهد کرد. همچنین وقتی توانایی مدیریت کردن توجهمان را در خود میبینیم و میتوانیم زمان و تمرکزمان را در مسیر دلخواه خرج کنیم نسبت به خودمان احساس رضایت خواهیم داشت.
چگونه میتوان کار را عمیق انجام داد؟
بسیار خب! اندر وجنات و فواید کار عمیق بسیار سخن گفتیم و فهمیدیم کار عمیق توانایی است که پاسخ به سوالات پیچیده، طرح ایدههای خلاقانه و انجام کارهای معنا دار از دل آن بیرون میآید. حالا سوال این است که چگونه میتوان کارها را به صورت عمیق انجام داد؟ در این بخش گامها و اصول دستیابی به تمرکز حداکثری در انجام کارها را بررسی میکنیم.
۱. مشخص کردن اهداف و اولویتها:
گام اول برای تقویت این مهارت، مشخص کردن اهداف و اولویتهایمان در زندگیست. موضوع مشخص کردن اهداف یک بحث بسیار گسترده است و ما در اینجا قصد نداریم به آن بپردازیم؛ بلکه میخواهیم بگوییم روشن بودن هدفها چه تأثیری روی افزایش تمرکز خواهد داشت.
وقتی میدانیم که در زندگی به چه چیزی میخواهیم برسیم، میتوانیم از آن به عنوان یک ترازو برای اندازهگیری ارزش کارهایی که انجام میدهیم استفاده کنیم. اگر ندانیم چه هدفی را میخواهیم محقق کنیم، توانایی مشخص کردن کارهای سطحی یا عمیق را هم نخواهیم داشت.
علاوه بر این روشن بودن اهداف به ما نیروی مضاعفی برای مقابله با کارهای سطحی و حواسپرتیها میدهد. هنگامی که به اهدافمان احساس پایبندی داریم، میتوانیم (به عنوان مثال) در مقابل وسوسه چک کردن اینستا مقاومت کنیم. با خود میگوییم «ببین در این لحظه چک کردن اینستا و گذاشتن وقت و تمرکزت در آن، تو را در راستای رسیدن به هدف قدمی جلو نمیبرد.» سپس به راه راست هدایت شده و مشت محکمی بر دهان شیطان خواهیم زد! در مقاله سیر تا پیاز هدف گذاری به این موضوع پرداختهایم.
۲. آگاه شدن به کارهای سطحی:
هنگامی که با اهداف و اولویتهایمان آشنا شدیم، قدم بعدی مشخص کردن کارهای سطحی است. دسته بندی کارها به ما کمک میکند تا راحت تر به کارهای کم ارزش تر نه بگوییم. به عنوان مثال وقتی چک کردن مداوم شبکههای اجتماعی را در دسته کارهای سطحی قرار دهیم، دیگر بی وقفه برای آن زمان صرف نمیکنیم و فهم این موضوع به ما تلنگر میزند. هربار که گوشی را بر میداریم به خود میگوییم «حواست باشد. این یک کار سطحی است. متوجهی که نباید زیاد برای این کار زمان صرف کنی درسته؟»
پس به همان اندازه که روشن بودن اهداف و ارزشها اهمیت دارد، مشخص بودن کارهای سطحی هم حائز اهمیت است. ما نیاز داریم که در مغزمان یک تفکیک صحیح از کارها داشته باشیم.
۳. بررسی کردن زمان صرف شده برای هرکدام از کارها:
در خیلی از مواقع متوجه نیستیم که دقیقا برای هرکاری چقدر زمان میگذاریم؛ در صورتی که دانستن آن برای برنامه ریزی و زمان بندی بسیار مهم است. مثلا یکی از امکانات اینستاگرام این است که میتوان زمان صرف شده در آن را روزانه مشاهده کرد. خود من قبل از اضافه شدن این قابلیت متوجه عمق فاجعه نبودم ولی دیدن نمودار زمانهایی که در محیط اینستا خرج میکنم باعث شد مغزم سوت بکشد و به خودم بیایم. به خودم گفتم «متوجه هستی که داری با زمانت چیکار میکنی؟ در قبال ساعتهای زیادی که اینجا میگذرونی چی به دست آوردی؟ میدونی اگه این زمان رو برای یادگیری یک مهارت گذاشته بودی الان چند تا مهارت جدید بلد بودی؟»
البته بحث من فقط اینستاگرام یا شبکههای اجتماعی نیست. مثلا ممکن است روزانه زمانهای زیادی را به صحبت کردن با تلفن مشغول باشیم یا تایم زیادی را به تماشای تلویزیون اختصاص دهیم، درصورتی که از مجموع این زمانها خبر نداریم. پس لازم است برای مدتی بیشتر به این موضوع دقت کنیم تا بتوانیم کنترل شرایط را در دست بگیریم.
مسلما منظورم این نیست که همیشه در حال کنتور انداختن و حساب کتاب زمانهای صرف شده باشیم؛ این کار فقط استرس ما را افزایش خواهد داد. میخواهم بگویم غفلت از زمانهایی که برای کارهای بیهوده میسوزانیم در بلندمدت ضررهای زیادی میرساند. خوب است که گاهی این زمانها را محاسبه کنیم و در آن تجدید نظرهایی داشته باشیم.
۴. تعیین کردن زمان معین برای کارهای سطحی:
تا به اینجا، کارهای سطحی و عمیق را از هم تفکیک و زمانهای صرف شده برای هریک از این موارد را بررسی کردیم. قدم بعدی، زندانی کردن کارهای سطحی در بازههای زمانی مشخص است. یعنی زمانهای معینی را برای هرکدام از آنها اختصاص دهیم و در خارج از زمان مشخص شده به سراغشان نرویم.
مثلا وقتی با خود میگوییم«من از ساعت فلان تا فلان به چک کردن شبکههای اجتماعی میپردازم» این برای ما به یک قانون و روتین تبدیل میشود. کم کم ذهنمان عادت میکند که خارج از این محدوده زمانی به پیام دوستان و استوری آشنایان فکر نکند. در صورتی که اگر هر زمان که دلمان خواست به سراغ گوشی برویم به ذهن یاد میدهیم «تا حس کنی حوصلت سررفته من گوشی رو بر میدارم!» و چه عادتی بدتر از این؟ آن وقت است که هیچ گاه نمیتوانیم برای مدت زمان طولانی روی کارهای عمیق وقت بگذاریم.
این مسئله برای سایر کارهای روزانه هم صادق است. برای کارهای شخصی، تفریحات، تماشای تلویزیون، وقت گذراندن با دوستان و … رعایت این موارد تا حد زیادی به آشنایی با اصول برنامه ریزی هم مربوط است پس برای مطالعه بیشتر در این زمینه شما را به خواندن مقالات «تکنیکهای برنامه ریزی» و «تکنیکهای مدیریت زمان» دعوت میکنم.
نکته کنکوری:
همانطور که ورزشکاران و کسانی که رژیم غذایی دارند، روزهایی را به عنوان روز آزاد مشخص میکنند؛ ما هم باید زمانهای آزاد داشته باشیم. اگر بخواهیم همیشه قانونمند و در چهارچوب زمانی مشخص به کارهایمان بپردازیم به مرور دلزده میشویم. پس درکنار تمام نکات گفته شده لازم است زمانهایی را به کارهای دلخواه و بدون برنامه اختصاص دهیم یا روزهایی را برای آزاد بودن انتخاب کنیم.
۵. تبدیل کار عمیق به یک روتین:
گام بعدی این است که کار عمیق را به یک موضوع ناخوشایند و سخت تبدیل نکنیم. چون در این صورت برای هربار انجام دادن آن باید از نیروی اراده خرج کنیم. بعد از مدتی منبع محدود اراده به پایان میرسد و میشود همان آش و همان کاسه! راهکار چیست؟ این که انجام کار عمیق را به روتین روزانه خود اضافه و آن را به یک عادت تبدیل کنیم.
برای تحقق این هدف باید زمانهای مشخصی در روز را برای این کار تعیین کنیم. یا حتی روزهای معینی از هفته را به کار عمیق اختصاص دهیم. وقتی این مسئله را به یک عادت برای خود تبدیل کنیم، مغز موضع خود را در مقابل انجام این کار پایین میآورد و هربار مجبور نیستیم از قدرت اراده خرج کنیم.
مثلا میتوانیم بگوییم «من هر روز از ساعت ۸ تا ۱۰ صبح به کار عمیق میپردازم.» سپس در این تایم تمام عوامل حواس پرتی را کنار میگذاریم و تمام تمرکز خود را حول محور کاری که میخواهیم انجام دهیم جمع میکنیم. به مرور زمان مغز هم شرطی میشود و با ما نهایت همکاری را به عمل میآورد!
یادگیری مهارت عادت سازی و اضافه کردن عادات مناسب به روتین روزانه بسیار اثر گذار است و در طولانی مدت نتایج فوق العادهای به دنبال خواهد داشت. اگر در بحث برنامه ریزی روزانه و ایجاد عادتهای سازنده لنگ میزنید خواندن کتاب «عادتهای اتمی» را شدیدا پیشنهاد میکنم.
نکته کنکوری:
باید بدانید که تمرکز مثل عضله است و باید کم کم قوی شود. پس در روزهای اول بازههای زمانی طولانی برای این کار مشخص نکنید. (مغزتان میگرخد!) چون مثل این میماند به کسی که تازه ورزش را شروع کرده است بگویی همین روز اولی وزنه ۱۰۰ کیلویی بلند کن! در نتیجه از بازههای زمانی کوتاه مثلا نیم ساعته شروع کنید و کم کم زمان را افزایش دهید تا تمرکز هم کم کم عضله بیاورد و خودش را برای زمانهای طولانی تر تقویت کند.
نکات تکمیلی برای کسب مهارت کار عمیق
موارد ذکر شده در بخش قبل، گامهای اصلی برای دستیابی به مهارت کار عمیق بود. در این بخش یک سری پیشنهادات یا نکات تکمیلی برای راحت تر شدن انجام کارها به این روش را بیان خواهیم کرد.
۱. تعیین مکان مشخص برای کار عمیق:
یکی از راههای مؤثر برای شرطی کردن مغز، اختصاص مکانهای مجزا برای انجام کارهاست. شاید با خود بگویید «ولی ما قصر نداریم که بتوانیم برای هرکار سالن مجزایی را انتخاب کنیم!» در جواب باید بگویم که حتی در یک اتاق سه در چهار هم اجرای این اصل ممکن است! به این صورت که میتوانید برای کتاب خواندن یکی از صندلیهای میز ناهار خوری را انتخاب کنید و برای چک کردن ایمیلها صندلی دیگری. یا میتوانید برای نوشتن مقاله سمت راست اتاق بنشینید و برای تمرین کردن خیاطی گوشه دیگر.
فایده این کار چیست؟ وقتی برای مدتی این کار را انجام دهید، هنگام قرار گرفتن در هر نقطه، مغز خودش را برای فعالیت مختص به همان نقطه آماده میکند. باعث میشود وقتی سمت راست اتاق مینشیند مغز با خود بگوید «بسیار خب! موقع نوشتن مقاله است.» و وقتی سمت چپ اتاق قرار میگیرید بگوید «زنگ خیاطی است.»
به همین علت است که انتخاب مکان مشخص برای کار عمیق هم سبب شرطی سازی ذهن میشود. وقتی در آن محل مشخص قرار میگیریم مغز خودش را آماده میکند که از تمام قوا برای انجام کار مورد نظر استفاده کند و شش دنگ حواسش را جمع میکند!
۲. ترکیب فعالیتها با هم:
بسیاری از فعالیتهای روزانه کارهایی هستند که به تمرکز یا نیروی ذهنی زیادی نیاز ندارند؛ مثل پیاده روی، ظرف شستن، ناهار خوردن، مرتب کردن اتاق و … برای اینکه بتوانیم بهرهوری بالاتری از این زمانها داشته باشیم، میتوانیم کارهایی که نیاز به تمرکز یا نیروی فکر دارند را با این فعالیتها ترکیب کنیم. به عنوان مثال مشغول ظرف شستن هستیم، میتوانیم در حین انجام این کار به ایدههای جدید برای موضوع مقاله هم فکر کنیم. داریم اتاقمان را مرتب میکنیم، میتوانیم برنامههایی که برای فردا در نظر داریم را هم در ذهن بررسی کنیم.
ترکیب کردن کارها علاوه بر این که بهره وری را افزایش میدهد یک روش خوب برای تقویت ذهن و تمرکز به حساب میآید و انگار که ذهن را برای تمرکز کردنهای بیشتر گرم میکند.
۳. تمرین تکنیکهای حفظ کردن:
هدف از این کار هم مشابه مورد قبلی، تقویت نیروی تمرکز است. از بس که همه جور اطلاعاتی را در گوشیهای موبایل خود ذخیره میکنیم ذهنمان تنبل شده است و گاهی باید مجبورش کنیم تکانی به خود بدهد! حفظ کردن مطالب به تمرکز نیاز دارد و میتواند مانند دمبل برای نیروی تمرکز عمل کند. علاوه بر این یک تیر و دو نشان است! هم تکنیکهای به خاطر سپردن مطالب را یاد گرفتهایم هم تمرکز را از حالت بخور و بخواب خارج کرده ایم.
اگر از کاهش قدرت حافظه خود رنج میبرید، ما در مقاله «ناگفتههایی درمورد حافظه» به بررسی راههای افزایش حافظه پرداخته ایم. آن را مطالعه کنید.
۴. ترک موقت سوشال مدیا:
یکی از روشهای بسیار مؤثر برای کاهش وابستگی به شبکههای اجتماعی، ترک موقت آنهاست. یعنی میتوانیم برای یک بازه زمانی مشخص مثلا یک ماه، اپلیکیشن اعتیاد آور مورد نظر (!) را از روی گوشی حذف کنیم. این کار وابستگی ما را کاهش خواهد داد؛ علاوه بر این میبینیم بدون این برنامه هم زندگی جریان دارد و چیز خاصی را از دست نداده ایم.
فقط خواهشا اعلام نکنید که میخواهید این فضا را ترک کنید؛ چون آن وقت است که ماجرا فیلم هندی میشود و دچار این توهم میشوید که چقدر دلتان برای همه تنگ خواهد شد یا چقدر برای بقیه مهم بودید و خبر نداشتید! خیلی زیرپوستی برنامه را حذف کنید و بعد از پایان دوره ترک اعتیاد بی سر و صدا برگردید. قول میدهم که کسی از دلتنگی برای شما نخواهد مرد!
۵. جایگزین کردن کارهای مفید:
وقتی زمان صرف شده برای یک کار سطحی را کاهش میدهید، فعالیت مفیدی را جایگزین آن کنید. به عنوان مثال پس از آنکه زمان تماشای تلویزیون را کاهش دادید، یادگیری نرم افزار فتوشاپ را جایگزین آن کنید. چون اگر چشمتان به جای خالی آن کار سطحی حذف شده بیفتد، بغض میکنید و فیلتان یاد هندوستان میکند، ممکن است نتوانید مقاوت کنید و به آغوشش بازگردید! در نتیجه پر کردن تایمهای خالی شده اثر گذار است.
در رابطه با تمام گامهای رسیدن به کار عمیق، یادگیری تکنیکهای تقویت اراده بسیار اهمیت دارد.
منابع بسیار خوب راجع به کار عمیق:
۱. اپیزود شماره ۲۲ پادکست بیپلاس به نام «کار عمیق» (گوش کردن به این اپیزود از نان شب هم واجب تر است. از ما گفتن بود!)
۲. کتاب کار عمیق اثر کال نیوپورت به ترجمه ناهید ملکی
جمع بندی
اگر تا اینجا همراه ما بودید باید بگویم ایول الله دارید! خب… بیایید پرونده کار عمیق را ببندیم و برویم خانههایمان! در شرایطی به مطالعه راجع به کار عمیق پراختم که شدیدا لازم داشتم این نکات را از کسی بشنوم. از این که با مفهوم کار عمیق آشنا شدم و در این رابطه مقاله نوشتم بسیار خوشحالم، تک تک نکات بیان شده در مقاله را استفاده کردهام و اثر بینظیر آن را دیدهام. امیدوارم شما هم در شرایطی این مقاله را بخوانید که در میان شلوغیها و بینظمیها گم شدهاید، احساس کلافگی میکنید و به دنبال راه چاره هستید. چون آن وقت است که مطالب این مقاله برایتان تأثیر گذار خواهد بود و به دنبال عملی کردن اصول کار عمیق خواهید رفت.
آیا با مفهوم کار عمیق آشنایی داشتید؟ یا قبلا اصول کار عمیق را به کار گرفتهاید؟
تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.
نویسنده: عالیه نجاری
بسیار مقاله مفید و سازنده ای بود. دور از هرگونه مطلب و جمله زرد. خیلی ممنون از اینکه وقت گذاشتید و همچین مقاله در اختیار عموم قرار دادید.
واقعا مقاله ی مفید و خوبی بود ، به دور از هر حرف اضافی و نکات کلیدی و مهم . ❤❤