چند وقت پیش با شخصی آشنا شدم که مدتها در زمینه بازاریابی عصبی فعالیت میکرد. کنجکاو شدم تا بیشتر درباره حرفهاش از او بپرسم. او درباره این دنیای شگفت انگیز، توضیحات جالبی داد. بعدا خودم دقیقتر تحقیق کردم و اطلاعات خوبی به دست آوردم. متوجه شدم که بسیاری از کسب و کارها از این علم بهره میبرند و پیشرفت خوبی میکنند. همانجا فهمیدم که بازاریابی عصبی دنیای منحصر به فردیست.
با تحلیل بیزنسهای موفق جهان، فهمیدم تمامی آنها از این دانش استفاده میکنند. حتما برایتان سوال شد که بازاریابی عصبی دقیقا چیست؟ خب برای یافتن پاسخ، خوب جایی آمدهاید. 😊
در این مقاله گذری به این دنیای وسیع خواهیم داشت. همچنین به شما خواهم گفت چگونه میتوانید با استفاده از بازاریابی عصبی، فروش بیزنس خود را چندین برابر کنید. تا انتهای مقاله با من همراه باشید.
قبل از هر چیزی میخواهم به تعریف بازاریابی عصبی بپردازم:
بازاریابی عصبی (نوروماکتینگ) چیست؟
بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ، یک حوزه بین رشتهای و ترکیبی از علوم اعصاب، روانشناسی و بازاریابی است. با این هدف که رفتار مصرف کننده یا مشتری درک شود و روی آن تاثیر بگذارد. هدف بازاریابی عصبی، پی بردن به چگونگی واکنش مغزِ مصرف کنندگان به محرک های بازاریابی مانند تبلیغات، محصولات و برندها است. در نهایت با استفاده از این واکنشها، میتوانید فروش خود را افزایش دهید.
اگر میخواهید دقیق تر با دنیای بازاریابی عصبی آشنا شوید، حتما به مقاله مربوط در سایت ما مراجعه کنید.
در بازاریابی عصبی، تیمهای تحقیقاتی آزمایشهای متعددی انجام میدهند. در نهایت یک سری داده و اطلاعات به دست میآورند که از آنها در بازاریابی استفاده میشود. بازاریابان میتوانند از این دادهها برای سنجش تأثیر عاطفی محصولات و تبلیغات خود استفاده کنند.
راستی میتوانید به تاثیر بازاریابی عصبی بر مشتری مراجعه کنید تا اطلاعات این مقاله برایتان مفید تر واقع شود. کسب اطلاعات بیشتر درباره بازاریابی عصبی، به روند فروش شما کمک خواهد کرد.
بازاریابان از اطلاعات نورومارکتینگ چه استفادهای میکنند؟
با استفاده از روشهای بازاریابی عصبی، بازاریابها میتوانند درک عمیقتری در مورد نحوه تعامل مصرفکنندگان با برند و محصولات خود به دست آورند. همچنین به آنها این امکان را میدهد تا استراتژیهای خود را برای ارتباط مؤثرتر تنظیم کنند. با این حال، استفاده از این تکنیک ها به صورت اخلاقی و مسئولانه، با رعایت حریم خصوصی و رضایت فردی ضروری است.
همچنین میتوانید برای آشنایی دقیقتر با بازاریابی عصبی و ارتباط آن با تولید محتوا، به مقاله مرتبط با آن در سایت ما سر بزنید.
شاید برایتان سوال شده باشد که در نهایت این همه تکنیک چگونه به بازاریابان کمک میکند. سوال خوبیست! قرار است به همین موضوع بپردازم. یکی از اصلی ترین دلایل استفاده از بازاریابی عصبی، افزایش فروش است.
اغلب بازاریابان برای افزایش فروش محصولات خود، از تکنیکهای نورومارکتینگ استفاده میکنند.
در ادامه میخواهم تکنیکهایی برای افزایش فروش ارائه کنم که با استفاده از آنها، فروش خود را چندین برابر کنید.
بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چگونه باعث افزایش فروش میشود؟
برای پاسخ دادن به این سوال، باید یک سری اقدامات کلی و جزئی را برای افزایش فروش انجام دهید.
اقدامات کلی که هر کسب و کاری باید در زمینه بازاریابی عصبی انجام دهد:
-
محرک های عاطفی را درک کنید:
تحقیقات بازاریابی عصبی می تواند محرک های عاطفی را شناسایی کند. از این اطلاعات برای ایجاد محتوای بازاریابی استفاده کنید که احساسات مثبت را برمی انگیزد و از نظر عاطفی با مشتریان شما ارتباط برقرار می کند. مثلا سعی کنید ارتباط صمیمانه با مخاطب خود برقرار کنید. این ارتباط مثبت میتواند باعث جلب اعتماد مخاطب به شما و کسب و کارتان نیز بشود.
-
تصمیم گیری را ساده کنید:
مغز انتخاب های ساده و سرراست را ترجیح میدهد. با ارائه تعداد محدودی از گزینه ها و فراخوان برای اقدام واضح در مواد بازاریابی خود، خستگی تصمیم را کاهش دهید. اگر با پیچیده کردن مطالب خود انرژی زیادی از مخاطب بگیرید، به ضرر کسب و کارتان تمام میشود. خستگی در تصمیم گیری مشتری مشکلی است که باید از آن جلوگیری کنید. اتفاقا مقالهای مرتبط درباره خستگی در تصمیم گیری در سایت ما هست که میتوانید به آن مراجعه کنید.
-
نام تجاری و بسته بندی کسب و کارتان را بهینه سازی کنید:
مطالعات بازاریابی عصبی می تواند جذاب ترین رنگها، شکلها و طرحها را برای بسته بندی برند و محصول شما نشان دهد. میتوانید با رعایت توازن یا تضاد مناسب، نگاه و توجه مخاطبان را به خود جلب کنید. استفاده از برخی رنگها و شکلها، باعث ایجاد احساسات خاصی در فرد میشود. برای مثال رنگ قرمز، حس هشدار و توجه را فعال میکند. شما با توجه به خواسته خود میتوانید از طرحهای متفاوت استفاده کنید. همچنین خلاقیت به خرج دادن در انتخاب اسم و پروفایل کسب و کارتان، به رشد آن کمک میکند. برای اینکه حرفهای تر از رقبای خود محصولتان را ارائه کنید، پیشنهاد میکنم به مقاله بسته بندی جذاب در سایت ما، مراجعه کنید.
-
توجه به حواس مخاطبان را فراموش نکنید:
حواس پنجگانه مخاطبان را در بازاریابی خود درگیر کنید. تصاویر، صداها و حتی رایحهها می توانند بر ادراک تأثیر بگذارند. مخاطبان با استفاده از حواس خود، برند شما را انتخاب میکنند. پس سعی کنید روی حواس مصرف کنندگان تاثیر مثبت بگذارید. برای مثال استفاده از نورپردازی، موزیک و تصاویر مناسب، باعث افزایش میزان بازدهی برند شما میشود. این موضوع به بازاریابی حسی معروف است. با مراجعه به مقاله لینک شده، تخصصی تر درباره بازاریابی حسی اطلاعات کسب کنید.
-
بر تجربه مشتری تمرکز کنید:
تجربیات مثبت باعث تحریک احساسات مثبت می شود. از تجربه یکپارچه و لذت بخش مشتری از ابتدا تا انتها مطمئن شوید. با نظرسنجی از مشتریان، برای ایجاد تجربه بهترِ مخاطبان خود تلاش کنید.
-
احساسات را در تبلیغات خود درگیر کنید:
تبلیغاتی ایجاد کنید که به جای منطق، احساسات را جذب کنند. تبلیغاتِ احساسی بیشتر به یاد ماندنی هستند و می توانند بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان تأثیر بگذارند. به این دلیل که انسانها با توجه به احساساتشان تصمیم میگیرند، باید در تبلیغات روی عواطف مشتری هدف گذاری کنید.
به یاد داشته باشید که بازاریابی عصبی یک رویکرد یکسان برای همه نیست. در نتیجه موفقیت کسب و کارتان وابسته به ارزشها و خواستههای مشتریان شما است. همچنین پیادهسازی استراتژیهای بازاریابی عصبی میتواند پیچیده باشد. به همین دلیل اغلب بهتر است که با کارشناسان یا مشاوران با تجربه در این زمینه کار کنید تا بیشترین تأثیر را بر فروش و رشد برند داشته باشید.
اتفاقا برای این موضوع نیز دورهای در نظر گرفتم که با تهیه کردن آن، به طور اصولی کسب و کار خود را بهبود خواهید داد.
شما میتوانید با استفاده از این دوره، بفهمید که چرا فروش مناسبی ندارید. به نقصهای کارتان پی خواهید برد و اصلاحشان میکنید. در نهایت با انجام تکنیکهای تخصصی، مخاطبان بیشتری جذب میکنید و به درآمد دلخواهتان میرسید. برای دریافت اطلاعات بیشتر، پیشنهاد میکنم به دوره راه اندازی کسب و کار مستقل مراجعه کنید.
اقدامات جزئی لازم برای جذب مشتری بیشتر و افزایش فروش
در این قسمت میخواهم استراتژیهای دقیق تری برای افزایش فروش مطرح کنم.
-
هدف گذاری عصبی و تقسیم بندی
برای شناسایی خواستههای مخاطب هدف خود از روشهای مختلفی میتوانید استفاده کنید. مثلا با نظرسنجی، کامنت و… میتوانید از سلایق و نیازهای مخاطب خود آگاه شوید. گروههای مختلف مصرف کنندگان ممکن است به محرکهای بازاریابی، واکنش متفاوتی نشان دهند. پیامها و طراحی خود را طوری تنظیم کنید که با محرکها و ترجیحات احساسی هر نوع مخاطب همخوانی داشته باشد. اینکه به نیازهای انواع مشتری توجه کنید، یک نقطه قوت عالی برای شماست.
-
تاکید بر مزایای عاطفی
در حالی که برجسته کردن ویژگی های محصول ضروری است، بر انتقال مزایای احساسی محصول یا خدمات خود تمرکز کنید. به مخاطب نشان دهید که محصول شما میتواند خواستهها و آرزوهای آنها را برآورده کند. اگر بتوانید مشتری را قانع کنید که محصول شما تمام آن چیزی است که او نیاز دارد، در نهایت مخاطب محصول شما را انتخاب میکند.
-
پرایمینگ اهرمی
پرایمینگ پدیده روانی است که در آن قرار گرفتن در معرض یک محرک بر پاسخ به محرک دیگر تأثیر می گذارد. از تکنیک های پرایمینگ برای آماده سازی مصرف کنندگان برای پیام یا پیشنهاد اصلی خود استفاده کنید. به عنوان مثال، قبل از ارائه یک محصول خاص، تصاویر یا احساسات مثبت را با برند خود مرتبط کنید. این تکنیک در موارد بسیار زیادی موثر واقع شده است.
-
استفاده از اصول طراحی عصبی
عناصر طراحی را به کار بگیرید که با اصول بازاریابی عصبی هماهنگ باشد. به عنوان مثال، از تصاویر تند و رنگ های متضاد برای جلب توجه استفاده کنید. همچنین از یک چیدمان واضح و خوانا برای جذب سریع پیام ها اطمینان حاصل کنید.
-
ایجاد احساس فوریت
از تاکتیک های کمبود و فوریت برای تشویق اقدام فوری استفاده کنید. پیشنهادات با زمان محدود یا اشاره به کاهش تعداد محصول می تواند مصرف کنندگان را به تصمیم گیری سریع تری برای خرید ترغیب کند.
-
معجزه داستان سرایی
روایتها ابزار قدرتمندی برای درگیر کردن مغز و ایجاد خاطرات ماندگار هستند. یک داستان متقاعد کننده بگویید که از نظر احساسی با مخاطبان شما هماهنگ شود و برند شما را به یاد ماندنیتر کند. از طرفی انسان به داستان و قصه علاقه زیادی دارد. پس با ارائه یک داستان جذاب، شانس زیادی برای جذب مخاطب دارید.
-
تشویق به اشتراک گذاری اجتماعی
اعتبار اجتماعی نقش مهمی در تصمیم گیری مصرف کننده ایفا می کند. مشتریان را تشویق کنید تا تجربیات مثبت خود را با برند یا محصولات شما در رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند. چرا که همین کار باعث جذب دوستانشان به برند شما میشود و چه بهتر از این؟
-
شخصیسازی و سفارشیسازی
از شخصیسازی ارتباط، برای ایجاد تجربیات بازاریابی مناسب برای مشتریان استفاده کنید. مثلا مصرف کنندگان را با نام آنها خطاب کنید و محصولات را بر اساس ترجیحات و رفتار گذشته آنها توصیه کنید.
-
ایجاد اعتماد و شهرت
اعتماد در فرآیند خرید بسیار مهم است. نظرات مثبت، توصیفات مشتری و جوایز را به نمایش بگذارید تا اعتباری قوی برای برند خود ایجاد کنید. همچنین مغز تحت تأثیر اعتبار اجتماعی است. برای ایجاد اعتماد و اعتبار، از توصیفات، بررسی ها و اثبات اجتماعی استفاده کنید. از سیگنال های اعتماد مانند نشانهای امنیتی، ضمانت بازگشت پول و تاییدیههای منابع معتبر برای کاهش ریسک و افزایش اطمینان در خرید استفاده کنید.
بازاریابی عصبی می تواند اطلاعات ارزشمندی در مورد رفتار مصرف کننده ارائه دهد؛ اما تمرکز بر ارائه ارزش واقعی و برآوردن نیازهای مشتری، ضروری است. ادغام استراتژیهای بازاریابی عصبی با تکنیکهای بازاریابی سنتی میتواند منجر به فروش مؤثرتر و موفقتر شود. به یاد داشته باشید که ترجیحات و رفتارهای مصرف کننده ممکن است در طول زمان تغییر کند. بنابراین به روز ماندن با تحقیقات و روندها برای موفقیت مداوم بسیار مهم است.
حالا که با این تکنیکها آشنا شدید، میخواهم مثالهایی از شرکتهای بزرگ بزنم. این شرکتها_که اغلب آنها را میشناسید_ با استفاده از بازاریابی عصبی، به بزرگترین کسب و کارهای دنیا تبدیل شدهاند.
کوکاکولا
کوکاکولا از بازاریابی عصبی برای بررسی واکنش های مغز مصرف کننده به کمپین های تبلیغاتی مختلف خود استفاده کرد. آنها فعالیت مغز را با استفاده از نوار مغزی اندازه گیری کردند تا مشخص کنند کدام تبلیغات جذاب تر و محرک عاطفی هستند. همین موضوع به آنها کمک کرد تبلیغات خود را اصلاح کنند و کمپین های بازاریابی مؤثرتری ایجاد کنند.
گوگل
گوگل از تکنیکهای بازاریابی عصبی برای مطالعه رفتار و تجربه کاربر در موتور جستجو و سایر پلتفرمها استفاده کرده است. آنها با استفاده از فناوری ردیابی چشم، نحوه تعامل کاربران با نتایج جستجو و تبلیغات را تجزیه و تحلیل کردند. همین اتفاق به بهبود تجربه کاربر و بهینه سازی مکان های تبلیغاتی کمک کرد.
P&G
این شرکت از بازاریابی عصبی برای ارزیابی واکنش مصرف کنندگان به بسته بندی محصولات و عناصر برند خود استفاده کرده است. آنها مطالعاتی را با استفاده از fMRI انجام دادند تا مشخص کنند کدام طراحی بسته بندی و ویژگی های محصول باعث ایجاد بیشترین واکنش های احساسی مثبت در مصرف کنندگان میشود.
مایکروسافت
مایکروسافت از تکنیک های بازاریابی عصبی برای ارزیابی تجربیات کاربر با نرم افزار و محصولات خود استفاده کرده است. با استفاده از EEG و سایر تکنیکها، آنها بینشی در مورد نحوه تعامل کاربران با محصولات خود به دست آوردند. در نتیجه بهبودهایی را برای افزایش قابلیت استفاده راحت از نرم افزار انجام دادند.
Nestle
این کمپانی از بازاریابی عصبی برای آزمایش اثربخشی طرح های مختلف بسته بندی محصولات غذایی استفاده کرد. از طریق تصویربرداری از مغز و مطالعات ردیابی چشم، آنها عناصر بسته بندی را شناسایی کردند که توجه مصرف کنندگان را به خود جلب کرده و بر تصمیمات خرید آنها تأثیر گذاشت.
دیزنی
دیزنی تحقیقات بازاریابی عصبی را برای درک واکنش های عاطفی کودکان به شخصیتها و محتوای آنها بررسی کرده است. این به آنها کمک کرد تا طراحی شخصیتها و رویکردهای داستان سرایی را برای ایجاد تجربیات جذاب تر اصلاح کنند.
جمع بندی
پس دیدید که حتی شرکتهای بزرگ نیز از تکنیکهای مفیدِ بازاریابی عصبی برای بقای کسب و کارشان استفاده میکنند. پس چرا شما اینکار را نکنید؟ قطعا با استفاده از روشهای گفته شده، میتوانید پیشرفت بزرگی در شغل خود کنید. در این مقاله یاد گرفتید که بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ چیست و چگونه در فروش محصولاتتان تاثیر گذار است. تکنیکهایی در جهت افزایش فروش نیز ارائه کردم؛ اما شما نباید به همین روشها بسنده کنید. میتوانید با الهام گرفتن از مثالهای این مقاله، روشهای جدید تری برای استفاده از بازاریابی عصبی در بیزنس خود ابداع کنید.
شما چه روشهای دیگری برای افزایش فروش محصولات سراغ دارید؟
همچنین اگر این مقاله برایتان جالب بود، با دوستان خود به اشتراک بگذارید تا با دنیای جالب بازاریابی عصبی آشنا شوند.
خیلییی خوب بودددد❤️